رفتن به مطلب
hellboy

مقایسه ی شاهنامه با لوتر

Recommended Posts

نیمه الف
البته فکر کنم فردوسی جوشونده پر سیمرغ خورده بوده. چون هم اون موقع اکس نبوده هم به تریپش بهتر میاد.

ولی حالا اگه بخواییم از این شوخی ترولی بگذریم و مثه یه ترول جدی بحث کنیم باید بگمم که سرودن شاهنامه 30 سال طول کشیده (که همه می دونیم.) و خب بینش و قدرت آفرینش فردوسی هم در طول این سال ها رشد کرده(مثه خودم که کمتر پست ترولی می زنم.). حالا فکر کن فردوسی بعد از 20 سال که از صبح تا شب شعر می گفته به چه حدی رسیده. در نتیجه داستان های اولیه با داستان های بعدی اصلاً قابل مقایسه نیست. مثه داستان زال و سام و حتی هفت خوان رستم با همه زیبایشون از نظر ارزش ادبی اصلاً توان رقابت با داستان رستم و سهراب، سیاوش و حتی رستم اسفندیار رو ندارن.

دیگر این که در نظم شما ناچارید که آرایه ادبی به کار ببرید. در حالی که تالکین در نثر دستش از این نظر بسیار بازتر بوده.

آقا یواش یواش

شاهنامه چند قرن پیش سروده شده لوتر چند قرن (اصلا به قرن هم نمیرسه)

موقعی که فردوسی شاهنامه رو تو اون سی سال می سرود چه کشورها جزایر چه ملتهایی بودند برا لوتر چه طور ؟

موقعی که فردوسی شاهنامه رو می سرود کجا زندگی میکرد تالکین کجا ؟

خب این همه تفاوت اون وقت ما ایرانیها هم بازم می گیم شاهنامه تک

البته به نظر من فقط شاهنامه تو یه قسمت برنده میشه اونم تو هفت خوان رستم

باتشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

نیمه الف جون به قول خودت یواش یواش.

من این رو در جواب ارش که گفته بود در شاهنامه مبالغه هست و غیر قابل باوره.

اما . . .

من در یکی از پست های قدیمی این تاپیک گفته بودم که این دو تا اصلاً با هم قابل مقایسه نیستن. مثه اینه که بخوای اودیسه فضایی یا همون رازکیهان رو با مثلاً روز استقلال مقایسه کنی. و حتی بر خلاف ظاهرشون اصلاً در یک ژانر هم نمی گنجند.

من هم شاهنامه رو با خودش مقایسه کردم. هفت خوان رستم از اکشن ترین قسمت های شاهنامه است و خب زیباست ولی از نظر ارزش ادبی در حدرستم و سهراب یا رستم اسفندیار نیست. ولی میشه گفت هفت خوان یه جورایی در سطح ارباب حلقه هاست فقط یه نگارش قدیمی.

این نگارش قدیمی یعنی فردوسی در زمانی زندگی می کرده که ما می تونیم واسش اسطوره خلق کنیم. یعنی یه داستان واسه اون دوران بنویسیم و این می تونه یه تعریفی از زمانی که گذشته ارائه کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سوکلماه

اهلا!

من یه چیز بگم! راستش بنظر من یه ایرادی وجود داره و اون هم اینکه می خوهیم خوب و بد انتخاب کنیم. مقایسه کردن الزاما ربطی به این کار نداره. ضمن اینه در چنین مسائلی هم هیچ معیار عینی وجود نداره و همه چیز کاملا شخصیه. ولی چیزی که جالبه نحوه بیان اندیشه، داستان ها و همچنین هدف های احتمالی و اینجور چیزها ست که اتفاقا بنظر من خیلی هم جاش هست! چرا؟ چون این کار مثل بدست گرفتن شمشیر دولبه ای است که تاریکی ها را از هر دو سو به عقب می رونه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

ولی خب قبل از هر چیز، باید این فکر مسخره را که شاهنامه خالی از ایراد و اشکال است را از سر خودمان بریزیم دور. بعضی جاهای مهم و کلیدی ، سراینده ی شاهنامه (ابولی عزیز) از سلایق خودش سود برده که اصلا قابل قبول نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سوکلماه

احتالا موافق، ولی خوب یه کم نرمتر بایدتعبیرات رو بکار برد! موضوع اینجاستکه در اینجور مواقع مقدس سازی نکنیم. ضمنا یک نکته دیگری هم وجود داره و اون هم اینکه حداقل شخصه یک اثر هنری جواب پس داده رو بنظرم خیلی سخت میشه نقد کرد. منظورم ازلحاظ ساختار هنوری اون هست. بله اگر شاملو باشیم شاید حق داشته باشیم که دیوان حافظ را باز نویسی کنیم ولی در شرایط عادی تصور می کنم بیشترین چیزی که بشود گفت صرفا زا نظر معنایی باشد. در مورد تالکین هم صادق هست. منظورم اینه که مثلا اینکه در داستان زال و رودابه یا ماجرای آراگون و آرون اینکه فلان اتفاق چه معنای ضنی می تواند داشته باشد و چه نقشی در داستان و جهتی به جریان امور می دهد قابل بحث است لی اینکه ایا این فلان واقعه کذایی باید می بود یا نه یا این شکلی که دارد خوب است یا بد(سوی احساس دورنی ما!) شاید چندان قابل بحث نباشد...حداقل من اینجوری فکر می کنم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

میگویند حرف حساب، جواب ندارد سوکلماه عزیز! دربست حرفهایت را قبول دارم.

ولی میگویم به عنوان یک خواننده، که مهمترین قسمت این تعامل هستیم، میتئانیم بگوییم که بلاهت های مشخص کجا مشخصتر شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سوکلماه

درسته، تا خواننده نباشد که چیزی نیست! همون طورکه تا آدم نباشد جهانی نیست. خوب پس چرا ادامه ندیم؟ حیفه همش در لفافه صحبت کنیم...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لوتین تینوویل

من هر دفعه این مبحث رو میبینم ناراحت می شم نمیدونم چی باعث میشه که یک همچین مقایسه ای انجام بشه... لوتر رو تالکین خیلی روش وقت گذاشته باشه کمتر از یک قرنه ولی شاهنامه تاریخ ایرانه به شکل فانتزی... فردوسی اینا رو خودش نساخته اجداد ما دونه به دونه توش شرکت داشتن فردوسی یه واسطه بوده ولی لوتر چی................

من لوتر رو هم دوست دارم ولی به نظر من شما دارید افراط میکنید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
من هر دفعه این مبحث رو میبینم ناراحت می شم نمیدونم چی باعث میشه که یک همچین مقایسه ای انجام بشه... لوتر رو تالکین خیلی روش وقت گذاشته باشه کمتر از یک قرنه ولی شاهنامه تاریخ ایرانه به شکل فانتزی... فردوسی اینا رو خودش نساخته اجداد ما دونه به دونه توش شرکت داشتن فردوسی یه واسطه بوده ولی لوتر چی................

من لوتر رو هم دوست دارم ولی به نظر من شما دارید افراط میکنید

لوتین عزیز! شما یک نگاهی به این چند تا پست آخر بنداز! اصلا کسی در تمجید لوتر حرف نزد. فقط دارم میگویم شاهنامه آنقدر ها هم که بعضی ها میگویند حقیقت مکتوب و خلل ناپذیر نیست. صد البته باعث افتخار است، اما خالی از ایراد نه.

پس در واقع پستهای اخیر فقط گفته اند که شاهنامه آنقدر ها هم شاهنامه نیست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

ققنوس جان البتّه اون کسی که ايراد رو مطرح ميکنه بايد صلاحيت هم داشته باشه .

يک باره ديگه از ناظر محترم خواهش ميکنم اين مبحث رو بلوکه کنه چون داره به هر 2 اثر ناخواسته توهين ميشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
ققنوس جان البتّه اون کسی که ايراد رو مطرح ميکنه بايد صلاحيت هم داشته باشه .

يک باره ديگه از ناظر محترم خواهش ميکنم اين مبحث رو بلوکه کنه چون داره به هر 2 اثر ناخواسته توهين ميشه

تئودن عزیزم! اثر برای خواننده هاست، و اظهار ایراد را هر کسی میتواند انجام بدهد! دیگر دو دو تا چهار تا متخصص نمیخواهد عزیز من. ولی در مورد ویژگی ها فنی، قبول دارم حرفت را!

ولی به خاطر همین کارهاست که ایرادات بزرگ در بعضی آثار بزرگ باقی میمانند، و به جای اینکه چشم دوست ببیندشان، خنجر دشمان پاره شان میکند.

در مورد بلوکه کردن مبحث موافقم. چون بحث درباره ی شاهنامه، ربطب به لوتر ندارد و اگر داشته باشد ربط مزخرفیست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
کوروفینوه

دوستان شاهنامه خون! تا حالا دقت کردید بعضی بخشای اساطیری شاهنمامه چقدر شبیه سیلماریلیونه؟

داستان بیژن و منیژه رو که همه خوندن...بیژن وارد کشور توران میشه و میره تو باغی...اونجا منیژه رو تو یه جشنی میبینه و یه دل نه صد دل عاشقش میشه...ولی باباش افراسیاب مخالفت میکنه و بیژن و میندازه تو یه چاه تاریک! منیژه هم یواشکی میره سر چاهی که بیژن توشه و بهش غذا میده و مانع مرگش میشه...

تو برن و لوتین هم برن میره به دوریات و تو یه باغی لوتین رو در حال آواز خوندن میبینه و عاشقش میشه! فین گون هم میفرستدش بره یه سیلماریل از رو تاج ملکور بیاره! اما لوتین هم یواشکی باهاش میره و چند جا جونشو نجات میده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

کوروفینوه جان، اون کسی که برن رو دنبال سیلماریل می فرسته تینگول است، نه فین گون!!! اما از این بحث ها خیلی زیاد میشه کرد. کافیه یه کم آشنایی با آراء کارل گوستاو یونگ راجع به کهن الگوها و یه مقدار بیشتری آشنایی با اساطیر ملل مختلف داشته باشیم تا بتونیم تعداد خیلی زیادی از این تشابهات پیدا کنیم!!! نظر من که این است! تا نظر دوستان چه باشد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

یعنی شاهنامه بهتر از لوتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :D :D :D

نگید تو رو خدا..............

اصلا در حد مقایسه نیست.

وسعت دنیای تالکین . عمق داستان. شخصیت های دوست داشتنیش. عدالت جاری در قصه این همه خلاقیت و نبوغ حیرت انگیز...................... و هزاران هزار حسن دیگه در اثار تالکین به چشمتون نمیاد.

چطور سپهر بیکران لوتر رو پایین تر از شاهنامه قرار میدید؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

خب اين نظر دوستانه و البته نظر جمع كثيري از دوستانه سيمين جان.

من خودم هر دو رو دوست دارم و شاهنامه رو اندازه لوتر نميشناسم.اما در حد دونستنم از اون ميتونم نظر دوستان رو تا يه حدي تاييد كنم.

گر چه كه درست ترين نظز با توجه به موضوع تاپيك،از طرف هالباراد داده شده.

به قول ونه گات:همه نويسنده هاي دنيا مث هم فكر ميكنن.

خب اگه اين رو قبول كنيم(كه من دارم)،تقايس فقط بين شاهنامه و لوتر مطرح نميشه،بين لوتر و خيلي از كتاب ها و اساطير ميشه اين كار رو انجام داد(نمونه خيلي بارزش،تقايس لوتر با هري پاتره كه يهع زماني خيلي بحث داغي بود)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

وسعت دنیای تالکین . عمق داستان. شخصیت های دوست داشتنیش. عدالت جاری در قصه این همه خلاقیت و نبوغ حیرت انگیز...................... و هزاران هزار حسن دیگه در اثار تالکین به چشمتون نمیاد

شاهنامه نصبتا با کیفیت تره...

چون فردوسی از شخصیت هاش درک داشته..

به بقول یکی از دوستامون

شاید گردوهای شاهنامه کوچیکه..ولی پره...

ولی گردو های شخصیت های سیلماریلیون خیلی بزرگه..

ولی پوسیدس..

یعنی توش خالیه..

چون هیچ درکی از اون نیست..

نمونش خدا..

آیا انسان میتونه خدا را تصور کند؟

بی شک نه..

حالا نپرس چه ربطی داره تصور کردن؟

نه..

چون خدا و خدایی قضیه ای است که بسیار پیچیده است..

و بزرگتین فلاسفه و سوفیان از تحلیل آن عاجز هستن..

چه رسد به تالکین..با داستانش...

حالا حرفمو توهین ندون ولی تالکین افق دید بزرگی داشته..

ولی هیچ وقت ذهن و عمر خودش را در نظر نگرفته..

در ثانی..

سیلماریلیون به کمک...و راهنمایی بقیه ی استادان ساخته شده...البته که یه چیز مشترکلعمل هست...

ولی شاه نامه..

اولا فردوسی میتونسته اونو حتی به شکل نظم و غزل در بیاره..

و دوما درک شخصیت داشته

و سوما خیلی ها فکر میکنن شاهنماه حقیقت داره...

و رستم و سهراب وجود داشته فقط در قالت افسانه بیان شده..

سوما فردوسی من نمیدونم ولی تا آنجایی که میدونم سی سال براش کار کرد و خودش مینوشت...

و البته کامل...

تو فکر میکنی داستان سیلماریلیون

تمومی داشت؟

نخیر...

صد سال هم تالکین بنویسه..

باز میبینه که آردا هست

والار هست

مجودات هم هستن..

بنا بر این تالکین اگر تا 320 سالگی عمر کرده بود..

هنوز نمیتونست نقطه ی پایانی برای داستانش بگذارد

تالکین داستانش را به حلقه ی 10 وارد کرده

حلقه ی ده محاسبه ای است که اخیرا من اونو کشف کردم...

و پیامش اینه:

اعداد...از ده هستن...و زمین و آسمان از ده...و تمام ستاره ها و مجودات زنده از ده..و کل آفرینش از ده...

و ده هم دایره هست

و این دایره در سیلماریلیون هم هست که باعث میشه..هم داستان بزرگ باشه.

و هم روم به دیوار...ناقص و تا حدی ناراحت نشی پوچ...

البته داستان بزرگه..ولی داخلش چیزی نیستو درکی نشده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
یعنی شاهنامه بهتر از لوتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :D :D :D

نگید تو رو خدا..............

اصلا در حد مقایسه نیست.

وسعت دنیای تالکین . عمق داستان. شخصیت های دوست داشتنیش. عدالت جاری در قصه این همه خلاقیت و نبوغ حیرت انگیز...................... و هزاران هزار حسن دیگه در اثار تالکین به چشمتون نمیاد.

چطور سپهر بیکران لوتر رو پایین تر از شاهنامه قرار میدید؟

نمیدونم شما شاهنامه رو خوندین یا نه سیمین خانم.

به نظرم شاهنامه 100 درصد بهتر از لوتره.

من شاهنامه رو خوندم خیلی هم روش تعصب دارم. ارزش شاهنامه خیلی بیشتر از یه داستانه. شاهنامه نماد ملیه اما لوتر نه. اگه شاهنامه نبود معلوم نبود ما الان داشتیم به چه زبونی اینجا مینوشتیم.

من فرض رو میذارم که شما اینو قبول داری که سیلماریلیون بهتر از لوتره و این استدلال رو میکنم.

اگه قسمتهای اول شاهنامه(قسمت اساطیری) رو بخونی میبینی که چه شباهتی با سیلماریلیون داره. شاهنامه هم از اول تاریخ شروع میکنه جایی که کیومرث پادشاه جهانه. مردم اونقدر ابتدایی هستن که حتی آتش رو کشف نکردن لباس دوختن بلد نیستن و لباسشون پوست ببر و پلنگه و به تدریج پیشرفت میکنن. اهریمن توی شاهنامه خیلی شبیه ملکور تو سیلماریلیونه(خیلی شبیه تر از شیطان خودمون) اونم به سپاهشو به جنگ انسانها میفرسته و سیامک پسر کیومرث به دست دیو ساه کشته میشه. حالا نمیخوام کل شاهنامه رو تعریف کنم اما سیلماریلیون خیلی شبیه شاهنامه است و میشه اینارو باهم مقایسه کرد. اگه تالکین 13 سال برای لوتر زحمت کشیده فردوسی 30 سال زندگیشو صرف سرودن شاهنامه کرده.

به نظر من شاهنامه از سیلماریلیون هم بهتره دیگه لوتر که جای خود داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

نمیدونم شما شاهنامه رو خوندین یا نه سیمین خانم.

به نظرم شاهنامه 100 درصد بهتر از لوتره.

من شاهنامه رو خوندم خیلی هم روش تعصب دارم. ارزش شاهنامه خیلی بیشتر از یه داستانه. شاهنامه نماد ملیه اما لوتر نه. اگه شاهنامه نبود معلوم نبود ما الان داشتیم به چه زبونی اینجا مینوشتیم.

من فرض رو میذارم که شما اینو قبول داری که سیلماریلیون بهتر از لوتره و این استدلال رو میکنم.

اگه قسمتهای اول شاهنامه(قسمت اساطیری) رو بخونی میبینی که چه شباهتی با سیلماریلیون داره. شاهنامه هم از اول تاریخ شروع میکنه جایی که کیومرث پادشاه جهانه. مردم اونقدر ابتدایی هستن که حتی آتش رو کشف نکردن لباس دوختن بلد نیستن و لباسشون پوست ببر و پلنگه و به تدریج پیشرفت میکنن. اهریمن توی شاهنامه خیلی شبیه ملکور تو سیلماریلیونه(خیلی شبیه تر از شیطان خودمون) اونم به سپاهشو به جنگ انسانها میفرسته و سیامک پسر کیومرث به دست دیو ساه کشته میشه. حالا نمیخوام کل شاهنامه رو تعریف کنم اما سیلماریلیون خیلی شبیه شاهنامه است و میشه اینارو باهم مقایسه کرد. اگه تالکین 13 سال برای لوتر زحمت کشیده فردوسی 30 سال زندگیشو صرف سرودن شاهنامه کرده.

به نظر من شاهنامه از سیلماریلیون هم بهتره دیگه لوتر که جای خود داره.

خوب تعصب شما کاملا برای من محترمه . در ضمن اگه شاهنامه رو نخونده بودم اصلا به خودم اجازه نمیدادم در مقابل شما حرف بزنم. در این که شما لوتر شاهنامه و سیلمارین رو بهتر از من درک و هضم میکنی هم که شکی نیست.

اما من هم برای حرفم دلیل دارم و روی اثار تالکین تعصب ناجور.

یک مورد عرض میکنم خودتون داوری کنید.وسعت عالم مخلوق تالکین رو با (انیران) فردوسی مقایسه کن. من از جلوه ی مام طبیعت یعنی همون رویای طبیعت سبز حرف میزنم . در قبال این چه چیزی رو از شاهنامه مثال میارید؟

عدالت موجود در کدومیک از اینها پذیرفتنی تره . شاهنامه که قهرمانانش یکه تازان بلا مانع صحنه ان و در برابر خطاهاشون کیفر منطقی نمیبینن. یا دنیای تالکین که هر کس به فراخور نیت و صدق قلبش روزی میگیره؟

حالا دیگه شاهنامه بالاتر از سیلمارینه .... ارو و خلقت بی بدیلش رو چطور چه بنامیم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
در ضمن اگه شاهنامه رو نخونده بودم اصلا به خودم اجازه نمیدادم در مقابل شما حرف بزنم. در این که شما لوتر شاهنامه و سیلمارین رو بهتر از من درک و هضم میکنی هم که شکی نیست.

من اصلا قصد جسارت نداشتم فقط میخواستم بدونم تا چه حد درباره شاهنامه اطلاعات داری تا بهتر بتونیم با هم بحث کنیم (با این حرفهایی که زدی معلوم شد که اطلاعات شما بیشتر از منه :D ). من هرگز به خودم اجازه نمیدم که ادعا کنم چیزی رو بهتر از بقیه درک میکنم.

عدالت موجود در کدومیک از اینها پذیرفتنی تره . شاهنامه که قهرمانانش یکه تازان بلا مانع صحنه ان و در برابر خطاهاشون کیفر منطقی نمیبینن. یا دنیای تالکین که هر کس به فراخور نیت و صدق قلبش روزی میگیره؟

نظر من برعکس شماست. توی شاهنامه عدالت خیلی زیاد دیده میشه. مثلا سیاوش که پاک نهاده در آتش میره و سالم به بیرون میاد اما سودابه به دست رستم به دو نیم میشه. میشه موردی درباره بی عدالتی توی شاهنامه بیاری.

اما توی دنیای تالکین عدم رعایت عدالت زیاده مثلا گناه تورین و نینور چیه که باید به این مصیبت دچار بشن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

این که گفتم بهتر از من هستی تعارف و شوخی نبود .جدی گفتم چون کارهای قبلیت رو دیده بودم.

از موارد عدم رعایت عدل در شاهنامه هم میشه اسفندیار و پسراش و سیاوش رو نام برد.اما خوب فرض کنیم که این نمونه ها اساسا داستان رو شکل میدن.....در لوتر روح پاک به اختیار خودش فاسد میشه اما در شاهنامه قطب مثبت و منفی قصه مدام عوض میشه و هر کس در برابر قهرمان ایستاد محکوم به سقوطه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

شیطان بانقاب به ضحاک نزدیک شد و فریبش داد اما در لوتر فرد خبیث اصلا نمیتونه صورتش رو مخفی بکنه.

من هنوز نتونستم با ماجرای اسفندیار کنار بیام. نمیشه تایه جایی یه شخصیت رو بالا ببریم و هر وقت دلمون خواست اون رو به درک اسفل سوت کنیم.

میگی لوتر یه داستانه و شاهنامه چیزی فراتر از این خوب از نظر داستان بودن چه فرقی بین اینا هست؟

شاهنامه برای من و شمای ایرانی اصل و محیی فرهنگ و زبانه اما برای دیگران ایا چیزی جز یه قصه است؟

بحث خدا هم که دیگه هیچ تا جایی که حرف خاکمال کردن صورت دشمن در میانه خدا هست و سروش مدام در رفت و امده اما موقع جام در کشیدن و کشتن این و اون و صاحب شدن دختر شاه خدا هم میره پی کارش و اصلا نیست که بخواد کاری بکنه.

این عشق های ناجور شاهنامه واقعا میره رو اعصاب من.....

توی اون 100مرتبه ای که لوتر رو از شاهنامه عقب انداختی جایی برای این سوالا هست؟

هیچوقت داستان همه چیز تمامی مثل لوتر پیدا نکردم............این تنها یه قصه نیست....... این حقیقته.........حقیقتی که باید براش زندگی کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
شیطان بانقاب به ضحاک نزدیک شد و فریبش داد اما در لوتر فرد خبیث اصلا نمیتونه صورتش رو مخفی بکنه.

سائرون هم با تغییر قیافه خودش رو به نومه نوریها نزدیک کرد و اونا رو فریب داد.

خود ملکور هم در ابتدا با ظاهر خوش بین نولدور زمانی که توی آمان بودن شک انداخت و اونا رو ترقیب کرد تا اسلحه بسازن.

من هنوز نتونستم با ماجرای اسفندیار کنار بیام. نمیشه تایه جایی یه شخصیت رو بالا ببریم و هر وقت دلمون خواست اون رو به درک اسفل سوت کنیم.

اونجا مسئله بین خوب و خوبتره. اسفندیار خوب بود اما بخاطر غرور از اینکه روئین تن بود خواست به ناحق رستم رو دستگیر کنه یعنی میخواست برخلاف عدالت و به خاطر دستور یه آدم احمق(پدرش) که اونم از ترس اینکه مبادا رستم بر علیه تاج و تختش قیام کنه میخواست رستم رو از بین ببره. اینجاست که اسفندیار سقوط میکنه چون دستور پدرش رو بی چون و چرا اطاعت میکنه(چون پدرش بهش وعده داده بود تا به نفعش از تخت کنار بره) یعنی اسفندیار برای تصاحب تخت پادشاهی میخواست به ناحق رستم رو بکشه. حالا شما با کجای اون مشکل داری؟

میگی لوتر یه داستانه و شاهنامه چیزی فراتر از این خوب از نظر داستان بودن چه فرقی بین اینا هست؟

شاهنامه برای من و شمای ایرانی اصل و محیی فرهنگ و زبانه اما برای دیگران ایا چیزی جز یه قصه است؟

شاهنامه تاریخ یک ملته و توسط یک شخص نوشته نشده بلکه مردم ایران طی هزاران سال اینارو نوشتن و فردوسی اونارو به نظم در آورده. شاید از نظر یه خارجی فرقی بین شاهنامه با یه داستان معمولی نباشه اما برای من و شما که ایرانی هستیم باید فرقی داشته باشه. اینجا هم سایت طرفداران ایرانی تالکینه و ما بین خودمون بحث میکنیم و با نظر خارجی ها کاری نداریم.

بحث خدا هم که دیگه هیچ تا جایی که حرف خاکمال کردن صورت دشمن در میانه خدا هست و سروش مدام در رفت و امده اما موقع جام در کشیدن و کشتن این و اون و صاحب شدن دختر شاه خدا هم میره پی کارش و اصلا نیست که بخواد کاری بکنه.

در مورد خدا هم که کلا با هم فرق میکنن. فردوسی یه دنیای دیگه خلق نکرده که بخواد یه خدای دیگه هم درست کنه. داستانهای شاهنامه درست توی همین دنیای ما اتفاق میافته، توی همین ایران بنابراین خدا هم همونه. خدای ما نمیاد پایین بگه شما چیکار دارین میکنین. یه زمانی یه پیامبری میفرشته با فرشته وحی(یا سروش) به مردم پیام میده وقتی هم که به اندازه کافی هدایت کرد این وحی تموم میشه تا مردم با عقل خودشون کاراشونو انجام بدن. در واقع وحی برای تکمیل کردن نقص عقل انسانه وقتی عقل انسان به اندازه کافی رشد کرد نیازی به وحی نیست.

این عشق های ناجور شاهنامه واقعا میره رو اعصاب من.....

چرا میره رو اعصابت مگه چشونه فقط یکم حماسیه :D

توی اون 100مرتبه ای که لوتر رو از شاهنامه عقب انداختی جایی برای این سوالا هست؟

هیچوقت داستان همه چیز تمامی مثل لوتر پیدا نکردم............این تنها یه قصه نیست....... این حقیقته.........حقیقتی که باید براش زندگی کرد.

من لوتر رو نیاوردم پایین شاهنامه رو بردم بالا. قبلا هم گفتم کتابهای تالکین بهترین کتاباییه که تو عمرم خوندم 100 بار فیلمشو دیدم ولی سیر که نشدم هیچی تازه بیشتر غرقش شدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

خوب بالاخره که حویتش فاش شد ... یعنی قبل از اینکهکار از کار بگذره اما شیطان وقت پیدا کرد تا یکی مثل خودش رو بسازه.

خوب اشتباه اسفندیار رو قبول دارم. اما رستم یا پدرش در عوض مرگ اون تاوان نمیدن... مشکل من اینجاست. رستم خیلی راحت جان مردمش رو به خطر میندازه و حتی به فکر فرار می افته ولی باز جوابگو نیست.

و قبول داری که بحث حقانیت شاهنامه یک چیز قرار دادیه.

خدای لوتر اگر وحی نمی کنه هدایت و دستگیری که میکنه... اما خدای شاهنامه خطای قهرمان ها رو جواب نمی ده.

واقعا که خیلی حماسیه........... نمیدونم شوخی میکنی یا جدی میگی.... :D این خنده یعنی بی خیال؟

خودتون گفتید 100 مرتبه بهتره............خوب این یعنی چی؟

تالکین به من یاد داد که برای سعادتمند شدن لازم نیست که یه قهرمان باشی با نیم متر دور بازو و یه دبوس 10 منی....میشه پیروز باشی حتی اگر مغزت بهترین قسمت تنت نباشه.... و فردوسی من و با جبر گرایی و پیروز شدن حتی به قیمت حقه بازی اشنا کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
رستم خیلی راحت جان مردمش رو به خطر میندازه و حتی به فکر فرار می افته ولی باز جوابگو نیست.

رستم نمی خواد تن به ذلت بده و میره با اسفندیار بجنگه اگه ببازه فقط خودش شکست میخوره و به مردمش آسیبی نمیرسه.

خب رستمم آدمه یه وقتایی کم میاره ولی مهم اینه که این کارو انجام نمیده.

خدای لوتر اگر وحی نمی کنه هدایت و دستگیری که میکنه... اما خدای شاهنامه خطای قهرمان ها رو جواب نمی ده.

رستم اینهمه بدبختی کشید هفت خوان رو پشت سر گذاشت تا شد رستم. پسرش رو کشت ، به دست برادرش کشته شد. به نظرت اینا کافی نیست؟ مگه چقدر خطا داشته

واقعا که خیلی حماسیه........... نمیدونم شوخی میکنی یا جدی میگی.... :D این خنده یعنی بی خیال؟

خودتون گفتید 100 مرتبه بهتره............خوب این یعنی چی؟

تالکین به من یاد داد که برای سعادتمند شدن لازم نیست که یه قهرمان باشی با نیم متر دور بازو و یه دبوس 10 منی....میشه پیروز باشی حتی اگر مغزت بهترین قسمت تنت نباشه.... و فردوسی من و با جبر گرایی و پیروز شدن حتی به قیمت حقه بازی اشنا کرد.

فاصله ی هزار ساله ی بین فردوسی و تالکین رو هم در نظر بگیر. اون زمان ملت با اینجور عشقها حال میکردن. :D

اگه فردوسی قهرمان داستان رو یه آدم یه متری میذاشت کسی بهش گوش نمیکرد. اون زمان قدرت حرف اولو میزد اما الان تو قرن بیستم اینجوری نیست. نمیشه اینارو اینجوری مقایسه کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

با این حساب اصلا نباید این دو تا رو با هم مقایسه کرد درزمان تالکین هم ادبیات پورنوگرافی بیداد میکرد اما تالکین قاطی اونها نشد.

بحث ما مقایسه ی شاهنامه و لوتر بود اما شما مدام از سیل مثال میاری هر جایی رو که دوست داری جواب میدی و بقیه ی سوال ها رو رد میکنی.من از پسرهای اسفندیار پرسیدم. خواستم که دو دنیا رو با هم مقایسه کنی اما شما دوباره مطلب رو برای من شرح میدی.

اگه به نظر شما کتابهای تالکین بهترینه پس چرا تو این بحث جلوی هم ایستادیم ؟ من هم که همین و میگم.

اگه موافق باشی پس بحث منتفیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...