رفتن به مطلب
teoden

نقدی کوتاه بر کتاب ششم هری پاتر

Recommended Posts

Eomer Horse Lord of Rohan

خیلی از آرون ممنون که تاییدهء بسیار باحالی داد!

بعدم درسته ، اینجا سایت ارباب حلقه هاست نه jadoogaran.org

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
امپراطور تاریکی
خیلی از آرون ممنون که تاییدهء بسیار باحالی داد!

بعدم درسته ، اینجا سایت ارباب حلقه هاست نه jadoogaran.org

کاملا موافقم.....با اینکه خودم وب مستر جادوگران ام ولی میگم اینجا به هری پاتر ربط نداره...

فقط ارباب حلقه ها نه هری پاتر....

البته در این سایت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
phenix

نقد يه كتاب همين جوري ماستكي كه نمي شه.حرفاي آقا يا خانوم رايت ساحر هم خيلي بيرحمانه ميباشه.آخه همون طوريكه هميشه مي گم هركتابي سر جاي خودش عاليه. دوستان هم بدونن كه از كتاب هري پاتر ترجمه هاي مختلفي وجود داره كه هركدوم باب طبع هست رو بخونن و اشتباهات ترجمه رو به نويسنده نسبت ندن.

اقاي تئودن هم حرف اقاي مصطفي رحماندوست رو تكرار كرده كه هري پاتر مال همين دوره است و بايد بگم در مقايسه با ارباب حلقه ها بله اما بايد منتظر آينده موند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سیاه بینان حلقه

"از نظر جذابیت که کتاب ششم از همه ی کتاب های قبلی جذابتر بود و از نظر جادویی به نظر من در کتاب ششم کمی در جادو زیادهروی شده و از نظر فضاسازی که عالی بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hellboy

"از نظر من واقعا رولینگ با نوشتن کتاب 6 هری پاتر به این روش اعتبار بالایش رو زیر سوال برد و اگر بخواد این رویه رو ادامه بده با این عواقب رو به رو می شه:

1)ممکنه که فروش کتابش به حد اقل ممکن برسه (که احتمالش کمه)

2)کتاباش مثل کتابای تالکین ابدی نخواهد بود (که احتمال این حالت با نوشتن کتاب 6 به حد اکثر رسید)

3)طرفدارانش کم میشن

4)حال عده ای از این کتاب به هم بخوره (که% 100من یکی از آن ها خواهم بود

5)با کله زمین می خوره

البته بی انصافی هم نباید کرد چون این رولینگ خوب بلده که حس کنج کاوی آدم رو تحریک کنه تا کتابای بعدیش رو بخونه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Emma Evans

کتاب ششم هری پاتر از بعضی جهات جالب نبود.

به چند دلیل:

اولاً: فضا سازی خوبی نداشت طوری که خواننده را به خود جلب نمی کرد و تصورکردن محیط بستگی به خود خواننده داشت.

دوماً: هیجان زیادی در آن وجود نداشت هر چند که بعضی از قسمت های آن به ظاهر هیجانی بود اما در باطن نه!

سوماً: من فکر می کنم یکی دیگر از دلایل خوب نبودن کتاب عوض شدن انگیزه رولینگ بود. رولینگ هدفش برای نوشتن هری پاتر تغییر کرده و این کاملاً مشخص است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ef@Robber

به نظر من یکی از دلیال بد بودن کتاب 6 ضدن توی حال خواننده بود به طور مثال مردن دامبلدور !

چه علتی داشت او بمیره من فکر می کردم اون نباید بمیره ولی مرد . خیلی حالم گرفته شد .

ولی حالت معما سازی اون برای قسمت های بعدی اون خوب بود .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Eomer Horse Lord of Rohan

اما یکسری از نکات مبهم داستان روشن شد در حالی که یکسری دیگر ابهام به آن اضافه شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lycanthrope

من که فکر نمی کنم دامبلدور مرده باشه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Niphredil

سلام عزیزان

من با روزمرگی در کتاب 6 موافقم و این که رولینگ یه کم این جا با شتابزدگی پیش رفت. اما با این نظریه که میگید دامبلدور نباید هری رو با خودش کی برد. صد البته که باید هری رو میبرد چون بعد از دامبلدور تنها هری از پس ولدمورت بر می اد. و همه ی ما اینو میدونیم که هری در آخر باید اونو بکشه. خوب باید هم هورکراکس ها رو بدونه چه جوری از بین ببره چون همون طوری که ما فرض می کنیم دامبلدور مرده و این یه نقشه ی از پیش تعیی شده است پس دامبلدور میدونسته که دیگه نمی تونه کاری انجام بده مگر این که به هری که به قول پیام امروز فرد برگزیده است باید این کارو بده و باید توجه داشت که خیلی از قدرت های ولدمورت به هری رسیده که خودش نمی دونه ولی دامبلدور می دونست و برای همین می دونست که هری میتونه هورکراکس ها رو پیدا کنه و در مورد این که کتاب ها هدف ندارن باید بگم که رولینگ سال 1990 فکر کتاب به ذهنش خطور کرد در حالی که سال 1997 کتاب چاپ شد علاوخ بر این که کتاباشو هیچ ناشری قبول نمی کرد اوون خیلی روی شخصیت ها کار کرد نمی گم مقصدشو تعیین کرد، اما بعد که دید کتابش گل کرد فکر کرد چرا که نه؟ بقیش رو هم میتوسم اونجا بود که هدفش رو تعیین کرد ودر ضمن چند وقت پیش خود رولینگ اعلام کرده که کتابها اوون جوری که از اول می خواسته پیش رفته. پس فکر کنم دیگه نمی شه گفت که رولینگ برنامه نداره وگرنه اصلا نمی تونست این کتابو تا تالار اسرار هم پیش ببره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tiny-elanor

به نظر من که این کتاب بهتر از کتاب قبلی بود و اینکه چرا اتفاقات کمی تو این کتاب می افته برای اینه که باید اطلا عات بیشتری از گذشته تو این کتاب داده بشه تا بشه با کتاب هفتم روبرو شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tiny-elanor

همچنین با niphrendil موافقم چون طرح اصلی این هفت کتاب و سرنوشت افراد خیلی وقت پیش بوجود اومده فقط در بعضی جاها ( کتاب 5 بیشتر) جو روی رولینگ تاثیر گذاشته

و اینکه دامبلدور باید هری رو میبرده چون باید هری ان کارو ادامه میداده و دامبلدور میدونسته که ولدمورت به دست هری کشته میشه و مطمئن بوده چون هری بیشترین انگیزرو برای این کار داشته ( کشته شدن پدر و مادر و.....) و میدونسته که این کارو حتما" انجام میده و وسط کار کنا نمی کشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Niphredil

عزیزان من الان داشتم متنی که نوشته بودم می خوندم دیدم زیاد توش سوتی دادم، دارید می خونید نفرین نکنید D:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الیجاه بگینز

به نظر من کتای خیلی خوب وبد اما جون فرهنگ ما با اونا فرق داره به خاطر همین فکر می کنیم روابط عاشقی اونا مسخره است در حالی که برای اونا عادیه و به نظر من همه چیز فوق العاده بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لوتین تینوویل

من این دفعه بعد از این که پیام بدم پست ها رو میخونم

فقط میگم که کتاب 6 هری پاتر متنی بود که وحدت مکان و زمان داشت که باعث میشد خیلی ها خوششون بیاد.... به نظر من رولینگ دیگه داره داستان ر وفقط به خاطر پول می نوسیه و اصلا توجهی به داستان نداره دیگه اون درد و نفرت های توی داستانهاش واقعی به نظر نمی رسن و این فقط توی کتاب 6 نیست کتاب 5 هم همین طوره مخصوصا آخر هر دو کتاب به شدت مسخره است در آخر کتاب 6 معلوم که عجله داشته و در آخر 5 معلومه که موض.ع مهیجی پیدا نکرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لوتین تینوویل

داشتم پیام خودم رو می خوندم دیدم یه چیزایی جا انداختم

به نظزم رولینگ کتاباش با شخصیتاش بزرگ شدن و در حقیقت با طرفدارانش... رولینگ توی یک مصاحبه گفته بود که کتاب رو برای بچه ها ننوشته بوده بلکه برای بزرگتر ها نوشته ولی خوب موضوع بیشتر برای بچه ها جذاب بوده .... و رولینگ سعی کرده بقیه کتاباشو برای مخاطبای بزرگتر بنویسه و موفق هم شده چناچه که که هرچی سن مخاطباش بالاتر بوده کتاب 6 رو بیشتر پسندیدن و کتاب 6 پخته تر به نظر می رسه. گرچه داستان با عجله نقل شده و رویه داستان خیلی تنده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گولوم

كتاب 6 بدترين كتاب رولينگ نبود همون طور كه بهترينش هم نبود.در كل از كتاب پنج - كه همه علاقه مندان هري پاتر كه مي شناختم رو نا اميد كرد - بهتر بود.ولي آخرش مثل بازي هاي كامپيوتري شده بود.بايد مرحله ها رو رد كني تا به مرحله آخر يعني جان پيچ اصلي(ترجمه ويدا اسلاميه از هوركراكس)برسي.

در مورد مرگ دامبلدور از يك منبع (حالا غير معتبر)شنيدم قراره تو قسمت پنج بميره.واقعا تا آخرين خط كتاب منتظر بودم بگه و ناگهان دامبلدور افتاد و مرد و كتاب تموم بشه انقدر مطمئن بودم.واسه اون زياد به خاطر مردنش تو جلد شش جا نخوردم ولي بچه ها حق دارن.دامبلي دور نمرده و بر مي گرده.

راستي ايده نرفتن به هاگوارتز كه محبوبترين مكان در داستانهاي هري پاتر بود امكان داره داستان هفتم رو با كله بزنه زمين.من كه ديگه منتظر كتاب هفتم نيستم.(منتظر ششمي هم نبودم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

شاید بدترین ویژگی کتابهای هری پاتر، آن است که دیگر داستان مهم نیست. مهم این است که " هری پاتر " است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

بدترینش اینه من به خاطر مرگ دامبلدور گریه کردم (( جدا میگم گریه کردم )) اونوقت رولینگ جون بزرگترین جادوگر قرن رو واسه یه جان پیچ تقلبی میگیره! ;))

دلم نمیاد اینو بگم ، ولی خیلی دوست داشتم مثل گندالف ، دامبلدور برگرده !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

يكي از قدرت هاي يك نويسنده،توانايي در كشتن قهرماناشه!رولينگ فكر كنم اين جمله رو خوب شنيده،اما بلد نبوده ازش استفاده كنه.مرگ دامبلدور في ذات چيز بدي نبود،اما تلاش براي خنگ و خرفت نشون دادن دامبلدور كار احمقانه اي بود!!

تمام كتاب 6 تلاش ميشه كه دامبلدور خرفت باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ELI.21ST
يكي از قدرت هاي يك نويسنده،توانايي در كشتن قهرماناشه!رولينگ فكر كنم اين جمله رو خوب شنيده،اما بلد نبوده ازش استفاده كنه.مرگ دامبلدور في ذات چيز بدي نبود،اما تلاش براي خنگ و خرفت نشون دادن دامبلدور كار احمقانه اي بود!!

تمام كتاب 6 تلاش ميشه كه دامبلدور خرفت باشه

موافقم, تلاش رولینگ تو خراب کردن شخصیت دامبلدور اونم بعد از 5 کتاب کار مسخره ای بود !! اونم بدون در نظر گرفتن طیف سنی که نویسنده به طور رسمی برای اونها مینوشت .. .

این فقط مربوط به کتاب نمیشه . برای مثال اون مصاحبه ی جنجالی رولینگ و اینکه کاراکتر دامبلدور رو همیشه به مانند یک فرد همجنسگرا میدیده و بعدش اون بیانیه های گروه ها و سازمان های حمایت از حقوق همجنس گراها و اون شلوغ بازی های سبک و عجیب !! به نظرم خیلی مسخره و لوس کننده بود !! چه ربطی داشت به موضوع !؟ باید واقعیت رو قبول کرد, رولینگ نویسنده نبود !!! هری پاتر اولین کار حرفه ایش بود .. . اینو من که با هری پاتر بزرگ شدم و نقطه ی ضعفم جادو و سحر و پاتیل معجون های عجیب و غریب هم قبول دارم !! دلیلی نداره چون هری پاتر رو بارها و بارها مطالعه کردم بخوام خودم رو طرفدار 2 اتیشه ی رولینگ نشون بدم .. .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

کلا نقدهای زیادی بر کار رولینگ دارم که انشاالله بعد از امتحانات بیان میکنم(تو یه تاپیک جدید). درسته کاراش خیلی ضعف داره ولی در مجموع میشه نمره قبولی بهش داد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

البته ، نمیدونم چرا جناب رولینگ سعی داشت سنگینی تمام ماجرا ها ی خطر ناک و کشنده رو بندازه روی دوش هری پاتر !

شاید فکر میکرد با پیروزی که تو داستان پنج برای دامبلدور در مقابل ولدمورت شکل داده ، همه ذهنیات میره طرف اون و انتظار ها از روی هری برداشته میشده ، و رولینگ نمیخواسته شخصیت اصلیش یعنی هری پاتر زیر سایه دامبلدور محو بشه ، چون با حضور دامبلدور هیچ شانسی برای ابراز اندام واسه هری در مقابل ولدمورت نمیمونه! ;))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

با تولکاس موافقم. رولینگ سعی می کرد دامبلدور رو با یه روند الکی و بی مزه خیلی گناهکار و مقصر نشون بده . اینکه دامبلدور سر اعتماد به اسنیپ حماقت کرده و خیلی هم عالی و منزه نیست. اما هرچی بود کلک یا نقشه اش در من نمی گرفت و من باور نکردم که دامبلدور بی هوا به اسنیپ نزدیک شده باشه. مثلا تو فصل های آخر اینکه دامبلدور رو اونطور ضعیف و از پا افتاده نشون می ده... که به هری تکیه می کنه و خیلی واضح می گه: نمی ترسم هری چون که با تو هستم .علنا می خواد از دامبلدور پله ای برای بالا رفتن هری درست کنه.اون معجون مسموم هم اوج خشم و دلزدگی رولینگ از شخصیت دامبلدور بود که در کمال بی رحمی تو حلقش ریخت. از اونجایی که من هم چنین چیزی رو تجربه کردم باید بگم شخصیت های خیلی نمادین و بد ساخت بالاخره خود نویسنده رو متنفر و بیزار میکنه . رولینگ در سفید ساختن شخصیت دامبلدور اونقدر زیاده روی کرد که این روند برای خودش هم غیر قابل قبول شد. و نتیجه ش چیزی بود که دیدیم . رولینگ با دست خودش عظمت ظاهری و دلزننده ی دامبلدور رو خرد کرد و این رو میگن حذف بی رحمانه ی شخصیتی با ویژگی ها و رفتار اغراق آمیز و دروغین به دست خالق اثر.

تلاش بعدی کتاب هم رمزالود و خاکستری کردن شخصیت اسنیپ بود که فکر می کنم خوب از آب در اومد. تازه خود رولینگ هم گفته که کتاب 6 در اصل قصه ی کاملی نداره و فقط مقدمه ای برای کتاب هفته.

وmahdiجان بی صبرانه منتظر اون تاپیک جدیدی که قولش و دادی هستم... نقد رولینگ...چه شود ;))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

اسنيپ شخصيتي بود كه از متاب يك روش سرمايه گذاري شد.اتفاقا يكي از دلايلي كه من رولينگ رو قابل احترام ميدونم شيوه كار رو اسنيپه.اسنيپ تو همه كتابا از نظرت خاكستريه .ولي خب باز هم ز اونجايي كه نويسنده يه زنه!!!! دليل اينكه اسنيپ آدم خوبيه،يه موضوع خيلي مسخره است.

پا نوشت:جمله اي كه هري به پسرش -آلبوس سوروس_ ميگه،يكي از بهترين جمله هاي كل هفت كتابه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...