رفتن به مطلب
Nienor Niniel

تاپیک عمومی ایفای نقش

Recommended Posts

Nienor Niniel

 

تاپیک عمومی ایفای نقش

سلام

 اینجا تاپیک عمومی ایفای نقشه.

جایی برای کسانی که قلبشون رو در سرزمین میانه جا گذاشتند و میخوان قدم در راه رویاهاشون بگذارند...

جایی برای کسانی که اهل ماجراجویی هستند...

کسانی که آماده اند برای سرزمین میانه بجنگند و تاریکی ها رو کنار بزنند. حتی با دست های کوچک...

و حتی برای کسانی که خدمتگدار تاریکی هستند!

اینجا محدودیتی برای ایفای نقش شما وجود نداره. جز اینکه شناسه تون باید تایید شده باشه و تا زمان مقرر اسمتون رو اعلام و زمان پستتون رو هم رزرو کرده باشید. داستان ها فعلا دو هفته یک بار بروز میشند. در این تاپیک شما ملزمید با شناسه اصلی ایفای نقشتون فعالیت کنید. در ضمن صحبت های متفرقه جاش اینجا نیست و اسپم حساب میشه. میتونید از طریق پ خ صحبت کنید. برای اطلاعات بیشتر حتما به تاپیک نکات آموزشی ایفای نقش سر بزنید. برای اعلام آمادگی و هماهنگی هم به تاپیک هماهنگی های لازم برای ایفای نقش برید.

 

موفق باشید

ویرایش شده در توسط Nienor Niniel

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

 

داستان اول: یک میهمانی هابیتی

Lord.jpeg

 

اینجا در تابستان رنگ و بویی متفاوت تر از گذشته دارد. گرچه معمولا خورشید در وسط آسمان می درخشد و صدای پرنده ها همراه با خنده ی ساکنین به گوش می رسد و همه جا سرسبز و باطراوت است. اما در تابستان میتوانی از منظره ی میوه های رنگارنگ آب دار روی درخت ها هم لذت بیشتری ببری و همیشه هم فرد مهربانی پیدا می شود که از تو با یک سبد میوه پذیرایی کند و نگذارد حسرت به دل بمانی!

راستی نگفتم اینجا کجاست؟ خب معلوم است... اینجا شایر است! قلمرو هابیت ها....

حالا بگذریم که چطور کار من به این جا کشیده است. در همین فکر ها هستم که کسی از پشت صدایم می کند: سلامنیه نور! کجا میری؟

اسبم را نگه می دارم. برمیگردم و می گویم: سلام بوروس! داشتم می رفتم به یکی از دوستام سر بزنم. 

سبد کنار دستم را برمیدارم و از شیرینی ها تعارفش میکنم. بوروس شیرینی برمی دارد و همانگور که به نرده ها تکیه کرده می پرسد: ببینم... تو و دوستت میتونید یکم به من کمک کنید؟

بعد از کمی فکر کردن می گویم: البته. اما چه کمکی بوروس جان؟

بوروس نزدیک می آید و آرام می گوید: خب من قصد دارم برای تولد همسرم، ریتا یه مهمونی کوچیک بگیرم. خودش شب میاد. می خوام غافلگیرش کنم.

دست هایم را بهم میزنم و میگویم: چه عالی!

بوروس میگوید: آره اما مشکل کار اینجاست که کلی کار برای انجام دادن دارم و دست تنهام. هیچ چیز هم آماده نیست. حتی نمیدونم باید چیکار کنم. الان هم باید برم و از بوبو گری فوت برای جشن میوه بگیرم. 

از اسب پیاده میشوم و با لبخند میگویم: باشه بوروس. تو برو کارات رو انجام بده. منم به خونه ت یه نگاهی میندازم. هر کاری که لازمه انجام بشه رو مینویسم و بعد هم به دوستام خبر میدم. حتما خوشحال میشند کمک کنند!

***

 

خب خب خب.... همون طور که فهمیدید ما به کمک احتیاج داریم. آب و آرد و لوازم پخت کیک و مواد غذایی به اندازه ی پنجاه نفر هست. نرده ها خراب شدند و هیزم هم لازم داریم.

هر کس میتونه کاری انجام بده تو تاپیک هماهنگی های لازم برای ایفای نقش اعلام آمادگی کنه و زمانش رو هم رزرو کنه. (تا دوشنبه)  به پست افراد قبل توجه کنید شاید رو کار شما تاثیر داشته باشه. فعلا کار رو توی یه پست انجام بدید. به پست های قبلی حتما توجه کنید! خرابکاری نکنید چون کسی نیست که درستش کنه مگر اینکه از قبل باهاش هماهنگ کرده باشید. :دی

نقل قول

لیست کارهایی که میشه انجام داد.

1. پخت یک کیک بزرگ یا دو-سه کیک کوچک (نوع و طعمش بستگی به خودتون داره)

2.پخت غذا برای پنجاه نفر (نوعش به خودتون بستگی داره. بهتره چند نفری انجام بشه)

3.چوب جمع کردن و شکستنشون برای هیزم

4.تعمیر نرده ها و رنگ کردنشون

5.آماده کردن و بردن دعوت نامه ها

6.آماده کردن انواع نوشیدنی ها

7.هرس باغچه و تزیینش

8.گردگیری و شستن ظرف های قدیمی :دی

و هرکاری که به نظرتون مفید باشه!

 

با تشکر پیشاپیش

ویرایش شده در توسط Nienor Niniel

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...