رفتن به مطلب
فنگورن

نظر سنجی 64: دوست داشتید کدام نبرد تن به تن عظیم آردا را از نزدیک مشاهده کنید؟

  

156 رای

  1. 1. نظر سنجی 64: دوست داشتید کدام نبرد تن به تن عظیم آردا را از نزدیک مشاهده کنید؟

    • مورگورت و تولکاس
    • هوان و کارخاروت
    • هوان و سائرون
    • گندالف و بالروگ
    • اکتلیون و گوتموگ
    • گندالف و نزگول در ودرتاپ
    • گیل گلاد-الندیل و سائرون
    • فین گولفین و مورگورت
    • فین رود و گرگ سائرون
    • ائارندیل و آنکالاگون
    • سایر


Recommended Posts

The Witch-King
ارسال شده در (ویرایش شده)

این صحبت ها موقعی که عاقلانه و آرام به حوادث نگاه کنیم معقوله

اگه قرار بشه همه قهرمانان داستان محتاط و خونسرد باشن که کنشی انجام نمیشه

ولی اون التهاب لحظه ای و اون تصمیمی که در لحظه گرفته میشه رو خیلی وقتا نمیشه با منطق بررسی کرد.

خب یه شاه باید عاقلانه به مسائل نگاه کنه اگه یه پادشاه قرار باشه که لحظه ای و بنا بر احساسات تصمیم بگیره که دیگه اون پادشاهی به فنا میره.

ولی ائارنور با وجود اینکه از پیش گویی گلورفیندل خبر داره با وجود اینکه میدونه که آخرین بازمانده نسل آناریونه با وجود اینکه وزیرش اینقدر مانع رفتنش میشه با وجود اینکه میدونه کسی وارثش نیست و گاندور بعد اون پادشاهی نخواهد داشت (و جالب اینجاست که قبل از رفتنش برا خودش وارث انتخاب نمیکنه یعنی واقعا این مرد شایسته پادشاه شدن نبوده) باز اینچنین تصمیمی میگیره معلوم میشه که...

فرق خیلی از قهرمانان دنیای فانتزی هم همینه دست به ریسک بزرگی میزنن که اگه بگیره موفقیت بزرگی و اگه نگیره باعث خیلی از سختی ها میشه

فارازون جان در این مورد بگیره نگیره نیست.

Do not pursue him, he will not return to this land... Far off yet is his doom, and not by the hand of man will he fall

اینو گلورفیندل به همین ائارنور گفت. اینجا بگیره نگیره نداره بلکه احتمال موفقیت 0% هست این چیزیه که ائارنور بهش یا توجه نکرد یا نخواست توجه کنه.

وقتی اله سار با سپاهیان دروازه سیاه رو محاصره کرد و با این ریسک به فرودو فرصت نابودی حقه داد ولی اگه فرودو کشته میشد و این سپاهیان نابود میشدن دیگه کسی مقابل سائورون و محافظ گوندور میموند؟

وقتی پیروزی همه کارا معقول به نظر میاد و وقتی شکست بخوری نه

شما موقعیت زمان این دو شاه رو با هم مقایسه میکنی؟؟؟؟؟؟

آراگورن چه زنده میموند چه میمرد اگه فرودو حلقه رو نابود نمیکرد فایده ای نداشت. ارتش سائورون اینقدر قدرتمند بود که اگه کل مردم آزاد سرزمین میانه با هم متحد میشدن نمیتونستن شکستش بدن. سائورون بلافاصله داشت مقدمات حمله دوم به میناس تریت رو آماده میکرد.

آراگورن این رو میدونست که جلو سائورون هیچ شانسی ندارن اگه حلقه نابود نشه. پس دست به محاصره دروازه سیاه زد و با اینکار به فرودو فرصت نابودی حلقه رو داد.

بازم میگم اصلا این دو موضوع قابل مقایسه نیستن با هم.

و اینکه آخر بگم نه تنها من ائارنور رو یه قهرمان نمیدونم بلکه بنظرم یکی از بی خرد ترین افراد کل تاریخ سرزمین میانه هست.

ویرایش شده در توسط The Witch-King

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON
ارسال شده در (ویرایش شده)

خب یه شاه باید عاقلانه به مسائل نگاه کنه اگه یه پادشاه قرار باشه که لحظه ای و بنا بر احساسات تصمیم بگیره که دیگه اون پادشاهی به فنا میره.

ولی ائارنور با وجود اینکه از پیش گویی گلورفیندل خبر داره با وجود اینکه میدونه که آخرین بازمانده نسل آناریونه با وجود اینکه وزیرش اینقدر مانع رفتنش میشه با وجود اینکه میدونه کسی وارثش نیست و گاندور بعد اون پادشاهی نخواهد داشت (و جالب اینجاست که قبل از رفتنش برا خودش وارث انتخاب نمیکنه یعنی واقعا این مرد شایسته پادشاه شدن نبوده) باز اینچنین تصمیمی میگیره معلوم میشه که...

خب مشکل اونه اون شاه یه قهرمان هم هستند و دو خواسته متضاد در یک کله باعث اینطور کنشی در داستان میشه

مطمئنا ائارنور بارها و بارها به اون مسئله فکر کرده ولی در یک آن اون حس یا آرمانی که به نظرش مهم تر از گوندور و وارثه حالا به درست یا غلط غلبه کرده

فارازون جان در این مورد بگیره نگیره نیست.

Do not pursue him, he will not return to this land... Far off yet is his doom, and not by the hand of man will he fall

اینوگلورفیندل به همین ائارنور گفت. اینجا بگیره نگیره نداره بلکه احتمال موفقیت 0% هست این چیزیه که ائارنور بهش یا توجه نکرد یا نخواست توجه کنه.

ویچ جان اینو بزار به حساب اینکه من به پیشگویی یا سرنوشت اعتقاد چندانی ندارم:دی

شما موقعیت زمان این دو شاه رو با هم مقایسه میکنی؟؟؟؟؟؟

آراگورن چه زنده میموند چه میمرد اگه فرودو حلقه رو نابود نمیکرد فایده ای نداشت. ارتش سائورون اینقدر قدرتمند بود که اگه کل مردم آزاد سرزمین میانه با هم متحد میشدن نمیتونستن شکستش بدن. سائورون بلافاصله داشت مقدمات حمله دوم به میناس تریت رو آماده میکرد.

آراگورن این رو میدونست که جلو سائورون هیچ شانسی ندارن اگه حلقه نابود نشه. پس دست به محاصره دروازه سیاه زد و با اینکار به فرودو فرصت نابودی حلقه رو داد.

بازم میگم اصلا این دو موضوع قابل مقایسه نیستن با هم.

و اینکه آخر بگم نه تنها من ائارنور رو یه قهرمان نمیدونم بلکه بنظرم یکی از بی خرد ترین افراد کل تاریخ سرزمین میانه هست.

خب در یه سطح نیستن ولی بطور کلی قابل مقایسه هستن

این هنر تالکینه که اوضاع رو در چشم خواننده طوری تاریک کنه که فرودو بشه ناجی و تنها راه حل نابودی حلقه وگرنه شاید اگه سردستی بررسی کنیم راه های دیگه ای هم بود مثل دخالت عقاب های مانوی و کمکشون به فرودو یا گندالف برای نابودی حلقه و یا دخالت والار بعد از وخیم تر شدن

این میزان وجود خرد در دنیای فانتزی تفاوتش با نوشته های رئالیستی یا ناتورالیستیه .همه چیزو نمیشه بر مبنای خرد قضاوت کرد و اصولا قرمانان صرفا با خرد که قهرمان نمیشن.وجه افتراقشون با افراد عادی در این واکنش هاشون در یک آن بخصوصه

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

خب من که فرصت بحث ندارم فقط نظرمو میگم و میرم! :)

همشو واقعا دوست دارم ببینم...فقط مشکل اینجاست میدونی آخرش چی میشه! برای همین چاره ای نیست یه دسته آخرشون خوب میشه یه دسته هم نه...

اما فارغ از نتیجه اگر بخوام بگم واقعا دیدن چند نبرد رو به بقیه ترجیح میدم:

  • مورگوت و تولکاس
  • فینگولفین و مورگوت
  • آنکالاگون و ائارندیل
  • سایر: از این نمیشه گذشت! نبرد هورین در پایان اشک های بیشمار! گزینه دومم اینه! خصوصا بالروگی که میاد و باعث میشه این شیر خشمگین در بند بیوفته.

اما گزینه اولم نبرد فینگولفین و مورگوت هست...

اون شیوه حماسی بودن، شجاعت فینگولفین و جسارتش در نبرد با تواناترین، و همچنین برتری نسبی که در جنگیدن داشته، خصوصا این که خشم محرکش بوده رو واقعا دوست دارم ببینم و نقطه اوج نبرد هم زخم خوردن مورگوت هست که میتونه بسیار مهیج باشه. موقع خوندن داستان هم همیشه تصورات متفاوت و جالبی از این نبرد داشتم خصوصا که استاد توصیفات خوب و بی نقصی رو از این نبرد میاره. این مواردی که گفتم در بقیه گزینه ها نیست یا کم هست...و این گزینه به نوعی متمایز با بقیه هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
رضائی.استل
ارسال شده در (ویرایش شده)

من انتخابم نبرد الف ها و یاوران الف ها با سائورونه. سائورونی که پس از هفت سال شهربند لوگبورز بالاخره از دژ تاریکش خارج می شه و روباروی با وارثان سرزمین میانه می جنگه.

علتش اینه که من به شدت از سائورون متنفرم حتی بیشتر از ملکور. وقتی که کتابای لوتر رو می خونم خیلی لذت می برم از فتنه ها و مکرهایی که سائورون به کار می بره. در کل این گزینه رو ترجیح می دم به دیدن سایر گزینه ها.

و مورد بعدی من هم مبارزه گاندالف و بالروگه که دوست داشتم مانند سایر یاران از نزدیک می دیدمش. بعد از سقوطشون رو هم دوست دارم.

از نبردهای دوران اول نبردهایی رو که تورین تورامبار در اون ها بوده رو خیلی دوست دارم از نزدیک ببینم.

ویرایش شده در توسط رضائی.استل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

ممنون از آرماندو بخاطر طرح نظرسنجی. جالبه واقعا...

حال و حوصله بررسی تک تکشون رو ندارم. فقط همون مهماش رو میگم.

انتخاب من آنکالـاگون و ائارندیل هست. دلیلشم اینه که واقعا هیچ تصور روشنی از این نبرد ندارم! که چطور کسی توی کشتی میون زمین و آسمون با عظیم ترین اژدها مبارزه میکنه!! :) و پیروز هم میشه ;) دلم میخواد به چشم ببینم دقیقا چطور میجنگند با هم !! خیلی باید هیجان انگیز باشه...

اما در مورد فینگولفین و مورگوث نمیدونم چرا اینقد رای آورده :V اولـا که توصیفات خیلی واضح هست ازین نبرد تن به تن! که آدم قشنگ میتونه تصورش کنه. بعدم اونقدرا نباید جذاب بوده باشه! فینگولفین جثه اش کوچیک بوده در برابر مورگوث {که البته مورگوث هم به اندازه نقاشی هایی که ازش کشیدن بزرگ نبوده!} و عین موش در میرفته از زیر دست و پاش! این بین چند تا ضربه هم بهش زده! توی خیلی از فیلمها چنین نبردی با این جزییات به تصویر کشیده شده! اصلـا چیز خاصی نیست:D یه موجود بشدت جنون زده که مشخصه هر لحظه ممکنه کشته بشه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON
ارسال شده در (ویرایش شده)

خب در هر نبردی چند ضربه زده میشه مهم اینه اون ضربه به کی زده بشه .به کسی که خودش در حد یه رب النوع اه

فینگولفین یه الف بود و از نظر منشا خیلی پایین تر از یه والار بود ولی همین دل و جرئتی که اون برای این حرکت داشت رو هیچ کس نداشت

نمیدونم دوستان چه اصراری دارند که این جنگ و نزاع رو که در پایه انگیزش لحظه ای و فعال شدن سیستم سمپاتیکه رو به عقل ربط بدن و منطقی بهش نگاه کنن؟

بقول یه ضرب المثل محلی :

مه که زور درم ، عقل ارا چمه؟!

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

دیگه حالـا با انگشت که بهش ضربه نزده! شمشیر داشته اونم رینگیل! اونقد محکم و قوی! فرو کرده توی بدنش!

نژاد آینو بوده منتها جسم داشته. جسم هم محدودیت داره. وقتی طرفت ازت جثه ی بزرگتری داره تو هم راحت تر میتونی غافلگیرش کنی تا اینکه هم قدت باشه... خیلی بدیهیه. دیگه حالـا عصبانی هم باشی یقینا هر جوری شده خودتو خالی میکنی... زیاد بحث کردیم...

کتاب میگه حالتش جنون بوده. شما اسمشو بذارید شجاعت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

په انتظار داشتی با دست یه والارو خفه کنه !خب ملکورم سراپا پوشیده از زره با سلاحی مرگبار بوده

جسم یه مقدار محدودش کرده .دیگه در حد یه الف که پایینش نیاورده

قضاوت ها متفاوته . شجاعت، جنون ، حماقت ، برانگیختگی همه میتونن در یه لحظه در فردی جمع بشن و اونو به سمت چنین تصمیمی سوق بدن!

این شجاعت موقعی به چشم میاد که کسی اینکارو کرده که الف بوده که شجاعت جز صفات بارزشون نبوده و گاهی مثل گالادریل زمانهای مدیدی خودشونو پشت یه پستو پنهون میکردن! یا مثل اون یکی پشت یه حلقه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*
ارسال شده در (ویرایش شده)

بسه الان نبرد همینجا شروع میشه اونوقت باید نبرد خودمونو بیاریم تو گزینه ها :)

یه جورایی با آرفارازون و یه جورایی با لوبلیا موافقم!

به هر حال ضربه زدن به یک والار با اون عظمت اونم مورگوت کار هر کسی نیست و شجاعت زیادی میخواد.که البته من این شجاعت رو تقریبا نمیپسندم.

و با این هم موافقم که فین گولفین از شدت خشم و ناراحتی به نبرد با مورگوت رفت و خودشو به کشتن داد!شجاعت خوبه ولی شجاعت درست.

ویرایش شده در توسط *فئانور*

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON
ارسال شده در (ویرایش شده)

بسه الان نبرد همینجا شروع میشه اونوقت باید نبرد خودمونو بیاریم تو گزینه ها :)

یه جورایی با آرفارازون و یه جورایی با لوبلیا موافقم!

به هر حال ضربه زدن به یک والار با اون عظمت اونم مورگوت کار هر کسی نیست و شجاعت زیادی میخواد.که البته من این شجاعت رو تقریبا نمیپسندم.

و با این هم موافقم که فین گولفین از شدت خشم و ناراحتی به نبرد با مورگوت رفت و خودشو به کشتن داد!شجاعت خوبه ولی شجاعت درست.

سجاد صحبتتو قبول دارم

ای بابا حواسم نبود پست قبلیو در جوابت در مورد ائارنور گذاشتم:دی

ولی منطق دنیای فانتزی در بی منطقی اشه گاهی!

همونطوری که ائارندیل که در مقابل آنکالاگون ارزنی نبود قادر به نابودی اش شد ، فین گولفین هم این ریسک رو برای نابودی ملکور کرد

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

صحبتت کاملا درسته در چنین مواقعی نمیشه جلوی خودتو بگیری و کار خودتو میکنی ولی همیشه با اعتراض اطرافیان روبه رو میشی که چرا از روی خشم مثلا فلان کار رو انجام دادی و از عقل پیروی نکردی و از روی احساسات تصمیم گرفتی!

به نظر تصمیم بهتر رو گرفتی ولی همیشه این طوری نیست مثلا همین نبرد فینگولفین که باعث مرگش شد...درحالی که میتونست در آینده خیلی به نولدور کمک کنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

آره .همه فرزندان فینوه میتونستن به کار بیان

ولی انگار طبعی ساخته شده از آتش داشتند چه فئانور و چه فین گولفین !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه

رأی بنده هم فین گولفین و مورگورت بود، به همون دلیلی که همه گفتن، و به یه دلیل شخصی که از ائارندیل خوشم نمی یاد چون کلاً تقدیرش گل و بلبل بود و معلومه هیچیش نمی شه و جنگاش بی مزه س. اما به چالش کشیدن مورگوت معنیش به چالش کشیدن تقدیر نولدور بود که می گفت بر ملکور چیره نمی شن و این ارزش کار فین گولفین رو واسه من چند برابر می کنه. حتی اگه خودش متوجه عمق قضیه نبوده باشه:دی

و اینکه فکر می کنم الف آدم بعد از دیدن نبرد فین گولفین نگرشش به دنیا تومنی هفت صنّار فرق می کنه با آدم قبلش :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

عجالتا در مورد گزینه ی آنکالاگون و ائارندیل فکر اینم بکنید که آیا اصلا مرگ آنکالاگون بدست ائارندیل با توجه به تفاوت چشمگیر امکان پذیر بود؟

در این مورد البته سلاح دست ائارندیل در مقابل آنکالاگون نهایتا مثل یه سوزن ته گرد یا پونز بوده!

با یه سوزن میشه یه اژدها اونم از بزرگترین اژدهای دورانها رو کشت؟

خب حالا که شده! :دی

بحث اینکه شدنی بوده یا نه جاش اینجا نیست. توی کتاب شده و باید همینجوری پذیرفت.

مرگ چیزی که فینگولفین و ائارنور لمس کردن و پذیرفتن

و در ازاش چیز بیشتری به دست آوردن

تبدیل شدن به اسطوره و یادی که هرگز از میان نمیره و بالاتر از اون جاودانگی!

وقتی به روی مرگ بخندی و اونو به تمسخر بگیری دیگه چیزی برای از دست دادن نیست .این حسیه که شاید فراتر از هر نیاز بشریه .حس بیکران بودن

ائارنور و فین گولفین کاری کردن که کسی جرئتشو نداشت و همین اونارو بالاتر از تمام قهرمانان آردا میبره

این حرفت در مورد فینگولفین درست نیست. فین گولفین به روی مرگ نخندید. فینگولفین از روی استیصال و از روی جنون و خشم به مبارزه مورگوت رفت چون همه چیز رو از دست رفته میدید. کارش فوق العاده بود اما نه از روی تمسخر و یا چیز دیگه. از روی ناچاری و جنون انجام شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON
ارسال شده در (ویرایش شده)

خب حالا که شده! :دی

بحث اینکه شدنی بوده یا نه جاش اینجا نیست. توی کتاب شده و باید همینجوری پذیرفت.

این حرفت در مورد فینگولفین درست نیست. فین گولفین به روی مرگ نخندید. فینگولفین از روی استیصال و از روی جنون و خشم به مبارزه مورگوت رفت چون همه چیز رو از دست رفته میدید. کارش فوق العاده بود اما نه از روی تمسخر و یا چیز دیگه. از روی ناچاری و جنون انجام شد.

ای بابا مهدی این کنایه است .لازم نیست که دقیقا خندیده باشه.خخخ

منظورم این بوده خطر رو به جون خرید و به استقبال مرگ حتمی رفت

خب حالا که شده! :دی

بحث اینکه شدنی بوده یا نه جاش اینجا نیست. توی کتاب شده و باید همینجوری پذیرفت.

نه دیگه نپیچون:دی

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

ای بابا مهدی این کنایه است .لازم نیست که دقیقا خندیده باشه.خخخ

منظورم این بوده خطر رو به جون خرید و به استقبال مرگ حتمی رفت

آخه تصور من از خندیدن به روی مرگ چیز دیگه است. مثل دراس توی مجموعه درنای! اونجا طرف از روی اعتمادی که به خودش داره و اینکه میدونه پیروز میشه بی مهابا به نبرد میره، حتی اگه از پیروزی هم مطمئن نباشه باز میدونه که مرگش حتمی نیست و کاملا با وضعیت فینگولفین فرق داره.

نمونه تالکینیش میشه تولکاس که کاری به هیچی نداره و به جنگ میره و براش اهمیتی نداره که شانس پیروزی چقدره، میره که برنده بشه.(حالا خنده هاش رو فاکتور بگیر). اما فینگولفین میدونست برنده شدنی درکار نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON
ارسال شده در (ویرایش شده)

آخه تصور من از خندیدن به روی مرگ چیز دیگه است. مثل دراس توی مجموعه درنای! اونجا طرف از روی اعتمادی که به خودش داره و اینکه میدونه پیروز میشه بی مهابا به نبرد میره، حتی اگه از پیروزی هم مطمئن نباشه باز میدونه که مرگش حتمی نیست و کاملا با وضعیت فینگولفین فرق داره.

نمونه تالکینیش میشه تولکاس که کاری به هیچی نداره و به جنگ میره و براش اهمیتی نداره که شانس پیروزی چقدره، میره که برنده بشه.(حالا خنده هاش رو فاکتور بگیر). اما فینگولفین میدونست برنده شدنی درکار نیست.

والا موقعی که اونو گفتم بیشتر شهدای خودمون جلوی چشمام بود( چون اینو یه فرد مشهور درسیاست در مورد دو بزرگ جاوید در اول کتابش گفته و خوندنش خالی از لطف نیست.اگه دوستان اون رو بخونن متوجه به کار بردنش در مورد فینگولفین میشن) تا شهدای دنیای فانتزی!:دی

اینو در مورد شهدا به کار میبرن و منم چون دوستش داشتم در مورد فینگولفین به کار بردم

به روی مرگ خنده زدن کنایه اس و در نظرم یعنی مرگ رو دست کم گرفتن و از مرگ باکی نداشتن

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
eddard stark

عجالتا در مورد گزینه ی آنکالاگون و ائارندیل فکر اینم بکنید که آیا اصلا مرگ آنکالاگون بدست ائارندیل با توجه به تفاوت چشمگیر امکان پذیر بود؟

در این مورد البته سلاح دست ائارندیل در مقابل آنکالاگون نهایتا مثل یه سوزن ته گرد یا پونز بوده!

با یه سوزن میشه یه اژدها اونم از بزرگترین اژدهای دورانها رو کشت؟

به نظرم خودتون تو یکی از کامنت هاتون تو این تاپیک جوابتونو دادید

ولی منطق دنیای فانتزی در بی منطقی اشه گاهی!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

به نظرم خودتون تو یکی از کامنت هاتون تو این تاپیک جوابتونو دادید

نه دیگه تا این حد.:دی

آخه بلگ جان فرقی هم هست بین کار غیر منطقی و غیر ممکن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
eddard stark

نه دیگه تا این حد.:دی

آخه بلگ جان فرقی هم هست بین کار غیر منطقی و غیر ممکن

ولی به نظر من شانس ایارندیل دربرابر آنکالاگون اژدها به مراتب بیشتر از شانس فینگولفین در برابر ملکور والار بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

ولی به نظر من شانس ایارندیل دربرابر آنکالاگون اژدها به مراتب بیشتر از شانس فینگولفین در برابر ملکور والار بوده

آره .به خود آنکالاگون بگو اینو!:دی( فینگولفین رو در این تصویر تصور کن)!

http://www.upload7.ir/imgs/2014-08/22655121027711126995.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The Witch-King
ارسال شده در (ویرایش شده)

خب مشکل اونه اون شاه یه قهرمان هم هستند و دو خواسته متضاد در یک کله باعث اینطور کنشی در داستان میشه

مطمئنا ائارنور بارها و بارها به اون مسئله فکر کرده ولی در یک آن اون حس یا آرمانی که به نظرش مهم تر از گوندور و وارثه حالا به درست یا غلط غلبه کرده

خب باید اینقدر عقلش میکشید که شاه بودنش و سرنوشت گاندور رو در اولویت قرار بده :دی

بازم میگم اون شاهی که لحظه ای تصمیم بگیره و بر حسب احساسات عمل کنه همون بهتر که به وسیله من نابود بشه :دی

ویچ جان اینو بزار به حساب اینکه من به پیشگویی یا سرنوشت اعتقاد چندانی ندارم:دی

ولی مثل اینکه تالکین اعتقاد داشته چون تو دنیایی که ساخته پیشگویی و سرنوشت نقش بزرگی دارن :دی

خب در یه سطح نیستن ولی بطور کلی قابل مقایسه هستن

این هنر تالکینه که اوضاع رو در چشم خواننده طوری تاریک کنه که فرودو بشه ناجی و تنها راه حل نابودی حلقه وگرنه شاید اگه سردستی بررسی کنیم راه های دیگه ای هم بود مثل دخالت عقاب های مانوی و کمکشون به فرودو یا گندالف برای نابودی حلقه و یا دخالت والار بعد از وخیم تر شدن

این میزان وجود خرد در دنیای فانتزی تفاوتش با نوشته های رئالیستی یا ناتورالیستیه .همه چیزو نمیشه بر مبنای خرد قضاوت کرد و اصولا قرمانان صرفا با خرد که قهرمان نمیشن.وجه افتراقشون با افراد عادی در این واکنش هاشون در یک آن بخصوصه

من بازم این 2 رو قابل مقایسه نمیدونم شرایط دوران آراگورن خیلی فرق میکرد.

دخالت عقاب ها؟ 20000 اورک و 9 تا نزگول و فلبیست هاشون اونجا بیکار واستادن که اینا با عقاب بیان حلقه رو بندازن؟ خیلی راحت به قضیه نگاه کردی اینجا :دی

والار؟ والار حتی زمانی که مورگوت داشت الف ها رو قتل عام میکرد کمکی نکرد بهشون (تا اینکه ائارندیل رفت اونور) بعد الان بیان جلو خادم ملکور کمک کنن؟

همه چیز رو نمیشه بر مبنای خرد قضاوت کرد اما همه کس رو هم نمیشه فقط بخاطر جنگاوری و خودکشی قهرمان توصیف کرد.

ویرایش شده در توسط The Witch-King

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ایوانا

من نبرد بین فین گولفین و مورگورت رو انتخاب کردم ولی اگه بخوایم فیلم ارباب حلقه ها روهم در سایر موارد بپذیریم دوست دارم

صحنه ی نبرد لگولاس رو با اون فیل جنگی از نزدیک ببینم . چون واقعا پرهیجانه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON
ارسال شده در (ویرایش شده)

خب باید اینقدر عقلش میکشید که شاه بودنش و سرنوشت گاندور رو در اولویت قرار بده :دی

بازم میگم اون شاهی که لحظه ای تصمیم بگیره و بر حسب احساسات عمل کنه همون بهتر که به وسیله من نابود بشه :دی

ویچ کینگ جان خب احتمالا فکر میکرده حتی اگه تنها بیاد شما به قواعد نبرد در دنیای باستان وفادار باشی و اسیرش نکنی یا بوسیله نیروهات اونو بکشی

ولی مثل اینکه تالکین اعتقاد داشته چون تو دنیایی که ساخته پیشگویی و سرنوشت نقش بزرگی دارن :دی

اون تیکه رو از روی اعتقاد خودت گفتم و کاری به پیش فرض داستان ندارم.به نظرم این پیشگویی و سرنوشت بیشتر یه توجیه و بهانه است و وجود خارجی نداره

من بازم این 2 رو قابل مقایسه نمیدونم شرایط دوران آراگورن خیلی فرق میکرد.

دخالت عقاب ها؟ 20000 اورک و 9 تا نزگول و فلبیست هاشون اونجا بیکار واستادن که اینا با عقاب بیان حلقه رو بندازن؟ خیلی راحت به قضیه نگاه کردی اینجا :دی

والار؟ والار حتی زمانی که مورگوت داشت الف ها رو قتل عام میکرد کمکی نکرد بهشون (تا اینکه ائارندیل رفت اونور) بعد الان بیان جلو خادم ملکور کمک کنن؟

همه چیز رو نمیشه بر مبنای خرد قضاوت کرد اما همه کس رو هم نمیشه فقط بخاطر جنگاوری و خودکشی قهرمان توصیف کرد.

بازم نزاع عقاب ها با نزگول و فل بیست احتمالا موفقیت بیشتری داشت تا رودررویی سپاه اندک متحدین با نیروهای سائورون و رها کردن فرودو و سم که مثل رها کردن یه تیکه برف تو آتیش عظیم به امید خاموش کردنشه!

در مورد والار موافقم و این رو تقریبا به طعنه گفتم چون در مورد کمکاری والار قبلا در تاپیک های مربوطه بحث( یا بهتر بگیم لشکر کشی !) کردیم

خب موضوع تاپیک رودرویی قهرمانان و کشمکش اوناست و این بیشتر به جنگاوری و انگیزه های لحظه ای بر میگرده تا خرد و عقل

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The Witch-King
ارسال شده در (ویرایش شده)

بازم نزاع عقاب ها با نزگول و فل بیست احتمالا موفقیت بیشتری داشت تا رودررویی سپاه اندک متحدین با نیروهای سائورون و رها کردن فرودو و سم که مثل رها کردن یه تیکه برف تو آتیش عظیم به امید خاموش کردنشه!

در مورد والار موافقم و این رو تقریبا به طعنه گفتم چون در مورد کمکاری والار قبلا در تاپیک های مربوطه بحث( یا بهتر بگیم لشکر کشی !) کردیم

خب موضوع تاپیک رودرویی قهرمانان و کشمکش اوناست و این بیشتر به جنگاوری و انگیزه های لحظه ای بر میگرده تا خرد و عقل

عقاب ها نهایتش بتونن از پس فلبیست ها بر بیان چطور میتونن 10 20 هزار اورک رو از سر راه بردارن؟ (مطمئنن توشون کماندار هم هست :دی) حالا این موضوع عقاب و والار رو ازش بگذریم چون ربطی به بحث نداره :دی

موضوع تاپیک رودررویی قهرمانان و کشمکش اونها نیست بلکه موضوع نبرد تن به تن هست و این بدین معنا نیست که طرفین هر نبرد تن به تن صرفا قهرمان باشن.

و من در انتخابم که نبرد ائارنور و ویچ کینگ هستش ویچ کینگ رو قهرمان میدونم (چیه مگه قهرمان تاریک نمیتونه وجود داشته باشه؟ :) ) کسی که در عین قدرت و جنگاوری بالاش از عقلش استفاده میکنه و ائارنور رو بیشتر شایسته لقب احمق میدونم تا قهرمان :دی

ویرایش شده در توسط The Witch-King

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...