رفتن به مطلب
bard

یک ماجرا جویی غیر منتظره در دنیای تالکین - ورود و هماهنگی

Recommended Posts

راداگاست قهوه ای

داستان خیلی هم جالب هستش یعنی اگر واقعا خودمونو توش حس کنیم یه جوری حس هیجان به آدم دست میده!!

مثلا برای گزارش منو king که وقتی میریم واس گشت میتونیم از احساسات خودمون دراون موقع و حتی در مورد هم دیگه( تو داستان البته)اظهار نظر کنیم!! ینی واقعا دستمون تو خیلی چیزا بازه و میتونیم یه جیزه فوق العاده درست کنیم.

ولی امیدوارم که وقت کنیم و البته وقت کافی بدید بهمون که مثلا با استرس یا بدون فکر ننویسیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

برای جلوگیری از استرس و از قلم انداختن مطالب برای هر مطلب یکی دو روز وقت میزاریم و یواش یواش چلو میریم

من سعیم این بود این تاپیک جوری بشه که همه با هم شرکت کنن یعنی اینکه هر کس هر چی بلده بیاره وسط لازم نیست همه فردوسی یا سعدی باشیم و هزاران صفحه بنویسیم

یک خط هم نوشتن نقش شما برای پیشبرد داستان کافی هستش

شروع کنید کم کم اشتباهاتتون هم برطرف میشه

کارمون خیلی ساده هستش با رفیقتون هماهنگ بشید یا تنهایی داستانتون رو بنویسید شما ازاد هستید کاملا ولی هدف اصلی داستان که دفاع از قلعه هستش رو فراموش نکنید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fladrif Skinbark

این همه تا پیک و اینا فقط همین بگیم رفتم چوب آوردم؟! کسل کننده نمیشه؟

قرار نیست از همون اول شروع کنی بکش بکش که :|

اتفاقا روزهای ابتدایی که اتفاقات خیلی کمتری میوفته فرصت خوبیه که بیشتر راجع به کاراکترت صحبت کنی و شخصیتشو به مخاطبت بشناسونی در قالب همین چوب جمع کردن و تعامل کاراکترت با همکارات.

ضمن اینکه خیلی موقع ها میشه اتفاقات رو خودت خلق کنی دستت بسته نیست.

ویرایش شده در توسط شهریار

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

ولی گشت زدن ساده ما به یک داستان هیجان انگیز تبدیل شده:وی

هوا هم که سرده میشه داستان رو خوب درش آورد..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

قرار نیست از همون اول شروع کنی بکش بکش که :|

اتفاقا روزهای ابتدایی که اتفاقات خیلی کمتری میوفته فرصت خوبیه که بیشتر راجع به کاراکترت صحبت کنی و شخصیتشو به مخاطبت بشناسونی در قالب همین چوب جمع کردن و تعامل کاراکترت با همکارات.

ضمن اینکه خیلی موقع ها میشه اتفاقات رو خودت خلق کنی دستت بسته نیست.

من چنتا سوال پرسیدم و این جوابو شنیدم

وقتی به شما گفته میشه رفتن و از جنگل چوب اوردن رو برای ما روایت کنید مسئله ساده ای هستش

شما لازم نیست که یه موقعیت خیلی هیجان انگیز روایت کنید

یه گزارش ساده از ورود به جنگل و چیز هایی که در جنگل میبینید رو بگید و نظرتون در مورد اون روز

و اینکه چه موجودات دیگری در این نواحی هستند هم معلوم نشد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fladrif Skinbark

خب این منافاتی با حرف من نداشت. موقعیتت ساده ست. قراره بری چوب بیاری با چن نفر دیگه. اما جزئیات شخصیتتو در حین همین چوب آوردن توصیف میکنی. دیالوگات با بقیه ی کاراکترارو مینویسی با همکاری خودشون. راجع به موجوداتی که میتونین تو جنگل ببینین نمیدونم دقیقا چه موجوداتی تو ذهنته. اما اگه حیوانات مختلفه تا زمانی که تالکینی باشن ردیفه فک کنم :| بارد باید جواب کاملتر بده. من پیشنویس متن خودمو تو پیغام خصوصی میفرستم برات بیشتر حرف بزنیم رفیق :|

ویرایش شده در توسط شهریار

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

یه نگاه به اطلس انداختم یه چیزایی دستم اومد

این قلعه خاکستری ما احتمالا باید شمال پناهگاه ابگیر باشه، درست تو شاهراه جنوب ینی اگر نیرویی بخواد به ما حمله کنه باید از سمت مورانون بیان

اما درمورد شاهراه هم باید بگم که شاهراه منتهی میشه به مورگولدوین( جاده مورگول که منتهی به اوسگیلیات)یعنی ما تقریبا باید از ایتیلین شمالی دفاع کنیم و تحرکات جاده ی مورانون که منتهی میشه به قلعرو به پاییم.

خب این برداشت من بود امیدوارم درست باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bellatrix

ی سوال! چیجوری بنویسیم؟!ینی از زبون خودمون بنویسیم یا کلی توصیف کنیم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fladrif Skinbark

یه نگاه به اطلس انداختم یه چیزایی دستم اومد

این قلعه خاکستری ما احتمالا باید شمال پناهگاه ابگیر باشه، درست تو شاهراه جنوب ینی اگر نیرویی بخواد به ما حمله کنه باید از سمت مورانون بیان

اما درمورد شاهراه هم باید بگم که شاهراه منتهی میشه به مورگولدوین( جاده مورگول که منتهی به اوسگیلیات)یعنی ما تقریبا باید از ایتیلین شمالی دفاع کنیم و تحرکات جاده ی مورانون که منتهی میشه به قلعرو به پاییم.

خب این برداشت من بود امیدوارم درست باشه

پناهگاه آبگیر کجا میشه ؟ من حدودشو فهمیدم اما دقیقشو نه! یعنی میگی قلعه میشیه بین میناس مورگول و اوزگیلیات؟ توی تقاطع اون دو تا جاده که یکیش مستقیم از موردور میادو به اوزگیلیات و میناس تریت میرسه و یکیشم از شما نزدیک مورانون میادو میره پایین تا ایثیلیِن جنوبی؟ اما اونجا که جنگل نیست! تازه اگه اونجا باشیم که خود جاده ی مورگول برای حمله نزدیک تره تا مورانون.

من با توجه به توصیفات بارد به نظرم اومد که محل قلعه دقیقا توی شمال میناس تریت باشه. بین میناس تریت و کایر آندروس. اوجایی که جاده ی بزرگ غرب و جنگل دروآدان و کوه های میندولویین با هم تلاقی دارن. توی اطلس سایت نگاه کنی میفهمی منظورمو. غرب اوزگیلیات توی آنورین.اینجا با توصیفات بارد بیشتر میخونه. دقیقا جلوش جاده رد میشه و پشتش جنگله و یه طرفشم با کوه بسته س.

http://atlas.arda.ir/

ویرایش شده در توسط شهریار

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

بهتره یه جایی باشه که خودمون تصور کنیم چون یه قلعه ای هست که خودمون تصور میکنیم پس بهتره محیط پیرامونش رو هم خومون بوجود بیاریم و از اطلس استفاده نکنیم.همین که تو موقعیت هنت آنون هست کافیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

شهریار پخ رگیت شد خیلیم خوب :|

همینطور ممنون از حرفا و جوابات :|

با کینگ موافق ترم!

من دوس داشتم متلا منطقه خیلی کوهستانی و برفی باشه.. با زمستون سخت و کمبود آذوقه!و گرگ های گرسنه که این اطراف خیلی درنده تر شدن!

شاید جویبار کوچکی از جلوی دروازه قلعه میگذره.

شبا صداهای وحشتناکی شنیده میشه و .....همینطور بگیر برو!

به نظرم زیاد خودمونو محدود نکنیم به اطلس بچه ها هرکدوم دستشون باز باشه تا متلا از قلعه که میرن بیرون بدون اینکه به اطلس اشاره ای بکنند بتونند درکوه و جنگل بگردند و برامون بنویسند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

اساتید

محل قلعه یه نکته فرضی هستش و مسیر ها و جایگاه قلعه رو خودمون طراحی کردیم واصلا لازم نیست با دنیای تالکین مطابقت 100 درصدی داشته باشه

کافیه که محل و داستان معلوم بشه : حرف king رو تایید میکنم

ی سوال! چیجوری بنویسیم؟!ینی از زبون خودمون بنویسیم یا کلی توصیف کنیم؟

از زبان خودتون میتونین بنویسید و یا توصیف کلی

مهم این هستش که داستان پیش بره

من توصیه میکنم از زبان خودتون بنویسید

در کل شما هر داستان - فیلم - سریال و بازی رو پیدا کنید اگر امتیاز بالایی داشته باشه هیچ موقع یهو شما رو توی موقعیت جنگ قرار نمیده

بلکه کم کم و با اشنا شدن با شخصیت ها و شرایط داستان شما رو به سمت گره اصلی داستان پیش میبره

دوستان لطفا گزارش ها و داستانتون رو در تاپیک زیر بنویسید تا کم کم جلو بریم

اینطوری کم کم همه چیز اسونتر میشه و مشکلات برطرف میشه

لینک‌ :‌

دفاع از قلعه خاکستری

شهریار پخ رگیت شد خیلیم خوب :|

همینطور ممنون از حرفا و جوابات :|

با کینگ موافق ترم!

من دوس داشتم متلا منطقه خیلی کوهستانی و برفی باشه.. با زمستون سخت و کمبود آذوقه!و گرگ های گرسنه که این اطراف خیلی درنده تر شدن!

شاید جویبار کوچکی از جلوی دروازه قلعه میگذره.

شبا صداهای وحشتناکی شنیده میشه و .....همینطور بگیر برو!

به نظرم زیاد خودمونو محدود نکنیم به اطلس بچه ها هرکدوم دستشون باز باشه تا متلا از قلعه که میرن بیرون بدون اینکه به اطلس اشاره ای بکنند بتونند درکوه و جنگل بگردند و برامون بنویسند

استاد همین رو میتونین توی گزارشتون بیارید

مثلا این روش من هستش ، حالا شاید روش شما فرق کنه

توی جنگل قدم میزنم برف تا زانو بالا اومده ، صدای کلاغ ها بعضا به گوش میرسه ،‌انگار همه چیز خواب هستش و فقط صدای کلاغ ها این خواب رو به هم میریزه ،قیافه درخت ها ترسناک شدن ، از کوه هلاکت دود بلند میشه و سایه از سمت شرق کم کم داره نزدیک تر میشه ، اوه اون چی بود ،‌یه دسته پرنده در سمت شرقی یهو به هوا بلند شدن مثل اینکه خبرایی هستش

هی رفیق زود باش برگردیم به قلعه

این چوبا همه شون ریششون محکم هستش نمیشه به همین سادگی کندشون

لعنت به این ریشه های درختا که همش به دست و پا میپیچن

به نظرم همین دو تا تیکه چوب هم بس باشه

....

برگشت به قلعه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fladrif Skinbark

اساتید

محل قلعه یه نکته فرضی هستش و مسیر ها و جایگاه قلعه رو خودمون طراحی کردیم واصلا لازم نیست با دنیای تالکین مطابقت 100 درصدی داشته باشه

کافیه که محل و داستان معلوم بشه : حرف king رو تایید میکنم

این اساتید گفتنت خیلی باحاله :|

خب آخه اینجوری توصیفامون با هم فرق میکنه. یکی قلعه رو نزدیک فلان جاده درنظر میگیره یکی نزدیک فلان ورودی یکی مثل من نزدیک میناس تریت یکی نزدیک میناس مورگول بعد اتفاقات بعدیشم فرق میکنه. عب نداره؟ کلا به نظرت قبل از منتشر کردن متن هامون همه شونو با هم توی خصوصی یه تطبیقی بدیم بهتر نیست به نظرت؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

آقا بیاید یه اطلسی درست کنیم تا نقشه قلعه هم معلوم بشه.

این نظر منه.ببخشید یکم بچه گانه شد:وی

به نظرم خوبه:دی

post-3408-0-78171000-1420804811_thumb.pn

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fladrif Skinbark

آهاااا آفرین کینگ عزیز دَتس وات آی مین :|

فقط جاده ی اصلی کجاست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

این اساتید گفتنت خیلی باحاله :|

خب آخه اینجوری توصیفامون با هم فرق میکنه. یکی قلعه رو نزدیک فلان جاده درنظر میگیره یکی نزدیک فلان ورودی یکی مثل من نزدیک میناس تریت یکی نزدیک میناس مورگول بعد اتفاقات بعدیشم فرق میکنه. عب نداره؟ کلا به نظرت قبل از منتشر کردن متن هامون همه شونو با هم توی خصوصی یه تطبیقی بدیم بهتر نیست به نظرت؟

ما که قبلا موقعیت قلعه رو کامل توضیح دادیم

یکبار بخونین موشکولی پیش نمیاد

مسیر جاده از سمت راست قلعه میگذره

سمت چپ قلعه کوهستان هستش

پشت قلعه جنگل هستش و سمت راست قلعه که جاده هستش اونور جاده هم جنگل هستش

این یه نقشه خیلی ساده از موقعیت مکانی قلعه

42847142080633516468_نقشه.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

همیش که جنگ شد :| یه کوهستان عظیمی باید میبود اون دور و اطراف. مطمعنین نیست!؟ من دیشب دیدماا ! :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

طبق اون چیزایی که اول گفتید کوه باید سمت شرق باشه.ولی اینجا تو نقشه ای که درست کردید شماله و کوه یعنی کوهه خاکستریه دیگه؟؟ کوه های موردور؟؟ من واقعا متوجه نمیشم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bellatrix

بچه ها انقد گیر ندین!بزارین محیط همینجوری ساده توصیف ش!

شما خودتون شاخ و برگ بدین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

این آخرین عکس جناب بارد همه چی روشن کرد دیگه.با اون عکس جلو میریم.اسم کوه و غیره رو ول کنید چون قرار نیست که همه چی با اطلس سرزمین میانه یکی باشه.خیلیم عالی :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

همیش که جنگ شد :| یه کوهستان عظیمی باید میبود اون دور و اطراف. مطمعنین نیست!؟ من دیشب دیدماا ! :|

طبق اون چیزایی که اول گفتید کوه باید سمت شرق باشه.ولی اینجا تو نقشه ای که درست کردید شماله و کوه یعنی کوهه خاکستریه دیگه؟؟ کوه های موردور؟؟ من واقعا متوجه نمیشم.

دوستان نقشه تالکین رو ول کنید طبق این نقشه ساده که کشیدیم برید جلو

نقشه خیلی سادس ولی این که چه حیوونایی توی این منطقه هستش به عهده شماست و همین موارد ساده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

خب با چیزایی که گفته شد من به این نتیجه رسیدم که ما باید بازه های زمانی مربوط به جنگ حلقه رو هم نادیده بگیریم. به عبارت بهتر ساکنین قلعه در جریان جنگ حلقه هستن ولی خبری از اتفاقاتی که داره میفته ندارن. نه مرگ بورومیر، نه حمله آیزنگارد به روهان و نه چیزای دیگه. اینجوری بهتر هم هست. قراره خودمون داستان پرازی کنیم. :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bellatrix

بچه ها شروع کنین دیگه!ی خطم بنویسین کافیه!یکم ک داستان بره جلو راحت تر میشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Théoden

سلام

از بارد به خاطر راه اندازی این تاپیک تشکر می کنم. واقعا ایده ی جالبیه.

غرض از مزاحمت، فقط میخواستم یه نکته ای رو یادآور بشم.

به بارد : توی جملاتت خیلی از کلمه "هستش" استفاده میکنی که یکم تو ذوق میزنه. خیلی جا ها میشه از همون "هست" استفاده کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

سلام

از بارد به خاطر راه اندازی این تاپیک تشکر می کنم. واقعا ایده ی جالبیه.

غرض از مزاحمت، فقط میخواستم یه نکته ای رو یادآور بشم.

به بارد : توی جملاتت خیلی از کلمه "هستش" استفاده میکنی که یکم تو ذوق میزنه. خیلی جا ها میشه از همون "هست" استفاده کرد.

:) باز توهم زدی ؟ وب سابق هستش :| :D :| :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...