رفتن به مطلب
فنگورن

نظر سنجی 57: کدام تحریف داستانی را در فیلم های ساخته شده توسط پیتر جکسون، نامناسب میدانید ؟

  

177 رای

  1. 1. نظر سنجی 57: کدام تحریف داستانی را در فیلم های ساخته شده توسط پیتر جکسون، نامناسب میدانید ؟

    • حذف تام بامبادیل
    • جابه جایی نقش گلورفیندل و آرون
    • سپاه الف ها در نبرد هلمزدیپ
    • سپاه مردگان در نبرد پله نور
    • مرگ سارومان و حذف پاکسازی شایر
    • شکست گندالف از ویچ کینگ
    • مثلث عشقي آراگورن-ائووين-آرون
    • اشاره به کشته شدن ویچ کینگ و قبر نزگول
    • خلق تائوریل و عشق به یک دورف
    • نبرد گندالف و سائرون
    • حضور آزوگ در فیلم هابیت
    • سایر


Recommended Posts

تولکاس آستالدو

راستش بین۴،۶،۹و۱۱ شک داشتم ولی در نهایت به ۴ رای دادم چون کاملا بی دلیل سپاه مردگان رو وارد جنگ پله نور کرد چون روند جنگ کاملا به سود انسان ها بود.ضمنا بقیه گزینه ها ممکنه برای کسی که هیچ اشنایی قبلی ای با دنیای تالکین نداشته چندان عجیب نباشه.در مورد گزینه ۵ هم فکر میکنم بیشتر به داستان کمک کرد تا اینکه نامناسب باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

جابجایی نقش گلورفیندل و آرون که واقعا آبرو ریزی بود

حذف تام بامبادیل و نادیده گرفتن عبور از بلندی های گورپشته هم بسیار نامناسب بود.حیف اون توصیفات زیبای تالکین از بلندی های گورپشته که به تصویر کشیده نشد!!

بقیه ی موارد فیلم رو جذاب کرده پس نامناسب نیست:D

مثلا همین اشاره به کشته شدن ویچ کینگ با نوشته های تالکین کاملا مغایرت داره اما حالا بیا به اونایی که دانش تالکینی کمی دارن بفهمون که ویچ کینگ نزگول بوده و زندگی نزگول به حلقه وابسته شده و ... @};-

منظورم اینه که درسته که بعضی از موارد نامناسب هست اما جذابیت فیلم رو بیشتر میکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
durf

به نظر من که شکست گاندولف از ویچ گینک خیلی خیلی مسخره بود آخه نه مباره زه ای نه چیزی دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
K I N G

من فقط راجب دوتا توضیح میدم.

مرگ سارومان و حذف پاکسازی شایر:

میتونستن این قسمت رو تو نسخه اکستندد قرار بدن تا نسخه سینمایی طولانی نشه.

حضور آزوگ در فیلم هابیت:

آزوگ رو تو فیلم سفری غیر منتظره پیتر جکسون خوب شخصیت پردازی کرد. تنها تحریف این قضیه یه جابجایی زمانی هست چون فیلم نیازمند یک شخصیت منفی قدرتمند و پیگیر از دقایق اول فیلم تا به آخر بود. در ارباب حلقه ها یاران حلقه نمونش نزگول هستند که نماینده سائورون ان. اما در کتاب هابیت چنین چیزی وجود نداشت در حالیکه سینما اینو می طلبید. برای همین پیتر آزوگ رو می آره با اون شخصیت پردازی قوی که توسط بالین صورت میگیره و بنظرم این هم از همون دسته تحریف های مناسب بود.

اینجا هم ازوگ نباید می بود و میتونستن بجاش پسرش بولگ رو بذارن

ویرایش شده در توسط King Aragorn Elessar

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

لوبلیا:

بسی لایک. خیلی خوب گفتی. :D

کینگ آراگورن:

در مورد پاکسازی شایر همش طولانی شدن نیست.

تو این پست توضیحش هست:

https://arda.ir/forum...indpost&p=56253

در مورد آزوگ هم خودت داری میگی پسرش بولگ! مسئله اینه که فیلم نمیخواد نقش آزوگ رو به کس دیگه ای بده در واقع بهتره اینطوری بگیم که بار منفی اون نقش رو فقط آزوگ میتونه تحمل کنه. شما فرض کن تو یاران حلقه به جای 9 سوار سیاه 9 تا اورک بذارن! @};- فیلم شبیه شوخی میشه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
msa_dino

خوب قبل از هرچیز اینکه هر تحریفی لزوما بد نیست که دوستان هم قبل از من اشاره کردن. از نمونه تحریف های خوب و بجا به نظر من در لوتر حذف بامبادیل و پاکسازی شایر و در هابیت تغییر صحبت های تورین و تراندویل در فیلم بود که از صحبت های بچگانه و طنز به یه سری دیالوگ قوی و تاثیرگذار تغییر کرده بودن.

اما از تحریفای بد شاید مهمترینش از نظر من همون شخصیت تائوریل و عشق به دورف و... بود که به نظرم نه تنها چیزی به فیلم اضافه نکرده بود،بلکه تا حدی باعث لوس و سطحی شدن قصه فیلم شده بود. بعلاوه همونطور که قبلا هم گفته بودم، تحریفات بعد از اون مثل اضافه شدن لگولاس و تجزیه شدن گروه دورفها هم،همش برای جادادن این شخصیت اضافی توی داستانی بود که اصلا به وجودش نیازی نداشت...!

رای دیگه رو هم به اون تحریف ( یا به عبارت بهتر سوتی) وحشتناک قبر نزگول و ویچ کینگ دادم که نه تنها با مطالب و قصه کتاب ها تناقض داشت بلکه فیلم خود پیتر جکسون یعنی قسمت سوم فیلم لوتر و اون پیشگویی رو هم نقض کرد!! بعدشم آخه نزگول و اشباح حلقه رو چه به داستان هابیت! اصلا 50 درصد اشتیاقم برای دیدن فیلم سوم اینه که بفهمم آخر این قضیه نزگول ها و اینهمه تاکید براونها به کجا قراره برسه!

ویرایش شده در توسط msa_dino

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

من اول کار فکر کردم نظرسنجی با انتخاب یک گزینه هست و میخواستم پستی ندم چون به نظرم بیش از یکی بود، اما حالا که چندتاست میشه راحت پست بدم. البته گزینه هایی که انتخاب کردم به طور کامل با بعضی هاشون مشکل نداشتم و مشکل بخشی از گزینه بوده که توی توضیح بهشون اشاره میکنم و البته اینو از دید کاملا یک طرفدار سعی کردم انتخاب نکنم چون اون موقع همه ی گزینه ها رو باید میزدم (الان سه تا رو انتخاب نکردم!) :دیــ

مواردی که فکر می کنم تحریف نامناسبی بودن:

  • سپاه الف ها در نبرد هلمزدیپ

اومدن سپاه الف ها به کمک انسان ها چیز جالبی بود و به فضای غم انگیز داستان اضافه میکرد و یکجور دوستی رو بین دو نژاد اما اینکه اومدنشون هیچ تاثیری نداشت یا در واقع تاثیر برعکس داشت یجورایی چون اون ابهت و قدرت الف ها در تیراندازی رو اصلا مشاهده نکردم و از روز اولی که حتی با دنیای تالکین هم نا آشنا بودم واسم آزار دهنده بود که چرا الف های به این خوبی و بزرگ و اینها اینقدر راحت پر پر شدن :وی (البته این هالدیر یحتمل میخواست بره بشه Darken Rahl و واسه همین خواست کشته بشه :D) هم اینکه کمتر دردناک شد فیلم چون گفتیم مردمان روهان کمک داشتن تا ائومر (ارکنبراند) برسه و اونقدر واسشون متاسف نمیشدیم!

  • سپاه مردگان در نبرد پله نور

شاید این سکانس خیلی حماسی به نظر میومد اما در آخر یک مشکل بزرگ رو به وجود آورد (و خیلی هامون هم بهش فکر کردیم) که چرا همچین ارتش قدرتمندی رو آراگورن گذاشت برن؟ وقتی که بیش از هروقتی بهشون نیاز داشت؟ و... برای اعمال این حس حماسی میشد سکانس بندرگاه رو اندکی طولانی تر کرد و حمله ی گسترده تری رو نشون داد (به جای حمله ی اون ها توی دشت پله نور تا توی دیوارهای شهر) و در آخرش یکی از یاران بگه مثلا آراگورن، بیا ببین چی پیدا کردم و نشون داده نشه چی بوده و در آخر به جای حمله ی ارتش اشباح به ارتش تاریکی درون میناس تیریت از همون انسان هایی استفاده بشه که توی کتاب ازشون یاد شده، اینطوری هم داستان انطباق داشت و هم قدرت انسان ها رو نشون میداد که همیشه نیازی به قدرت ماورایی برای برد ندارن [یاد اون چارت گندالف و عقاب ها افتادم :وی]

  • مرگ سارومان و حذف پاکسازی شایر

حالا مرگ سارومان رو میشه اونقدر بهش ایراد نگرفت (چون فقط زمانش و اندکی جزئیاتش تفاوت داشت و باقیش درست بود) اما دست نخوردن شایر توی دنیایی که در لبه ی سقوط حتمی به تاریکی بود، کل فضا رو بهم میریخت و اون حس و حال Apocalyptic داستان و به خصوص سکانس های فیلم توی گودی هلم (توی میناس تیریت اون احساس به اون خوبی وجود نداشت و به اون سردی توضیح کتاب نبود به نظرم) یک نشون دهنده ی عالی برای اون زمانه بود رو یکجور نابود میکرد. حداقل میشد هابیت ها رو در بازسازی شایر و و پاک کردن اون ساختمون های آجری نشون داد که در عین شاد بودن مردم، زمین نیاز به شادی داشت و توی سکانس خداحافظی فرودو میشد فرودو یه توضیح کوتاه رو در این مورد بگه که بیننده ای که با کتاب آشنا نیست واسش سوال نشه

  • شکست گندالف از ویچ کینگ

شکست گندالف هم از اون گزینه هاست که خودش مشکل خاصی نداره اما هیچ نیازی بهش نبود، اگه حداقل یه نتیجه ی بدرد بخوری داشت (بجز اینکه بگه گندالف کارخونه ی چوبدستی سازی داره) میشد بهش امیدی داشت اما اینکه یکهو کار مهمش رو وسط کار ول میکنه میره بدتر از اونی هست که کارش رو شروع نکرده ول کنه

  • مثلث عشقي آراگورن-ائووين-آرون

به عنوان یه خلاقیت قابل قبول بود اما به قیمت از دست رفتن شخصیت آهنین ائووین این کار انجام شد و خیلی ضعیف تر از چیزی بود که انتظارش رو داشتم، مثلا اون شروع رویاروییش با آراگورن قدرتمند بود، بعد داستان اونطوری میشه و یکهو توی نبرد دشت های پله نور با یک شخصیت قوی مواجه میشیم که آدم تعجب میکنه این از کجا پیدا شد؟ :وی

  • اشاره به کشته شدن ویچ کینگ و قبر نزگول

اینهمه بخش واسه ذکر کردن توی داستان، کشتن نزگول دیگه از کجا اومد؟ اینطوری کار مری و ائووین و شمشیر وسترنس بی ارزش میشه، خود جادوپیشه بی ارزش میشه! اون سکانس گشتن توی های فلز (که بازم ساختگیه) جز گرفتن وقت چیزی نداشت، حداقل میشد جاش خیلی چیزای دیگه گذاشت و داستان هرچقدر هم بخواد اینو توضیح بده اصلا فکر نمیکنم بتونه طرفدارها رو که از داستان اصلی خبر دارن راضی کنه

  • خلق تائوریل و عشق به یک دورف

شخصا با خلق تائوریل مشکلی ندارم اما تحریف هایی که اون عشق به دورف پیش آورد خیلی سنگین بود که توی تیو تاپیک نقد بهش اشاره کردم. اگه به جای ابراز علاقه به دورف، تائوریل رو جوری نشون میدادن که مثل الان برخلاف لگولاس به همه ی نژادها لطف داشت (و صرفا ابراز نظر بود و نه احساس به این شکل خاص) هم اون نتیجه ای که پیتر جسکون میخواست با کشتن احتمالی تائوریل بگیره به دست میومد.

  • نبرد گندالف و سائرون

واقعیتش قبل از دیدن فیلم یکی از دو سکانسی بود که بی نهایت منتظرش بودم و توی نسخه ی بی کیفیت دوربین موبایلی که اون اوایل هم اومده بود به نظر خیلی جالب میومد اما وقتی فیلم رو با کیفیت خوب دیدم، واقعا ناامیدم کرد! بازم گندالف باید میرفت سراغ کارخونه ی چوب دستی سازی! اون جلوه های ویژه هم شخصا خیلی ضعیف دیدم (حالا سائورونش بهتر بود) و اون سکوت به جای ایجاد حس نفس گیر بودن نمیدونم چی کم داشت که هیچ حسی رو به همراه نداشت و اصلا جذبم نکرد و اگه نمیخواستم ببینمش همون بار اول زده بودمش جلو! اون آخرشم که سائورون میزنه همه چی رو خراب میکنه دیگه بی مزه بود، هرچقدرم میخواستن قدرت سائورون رو نشون بدن، این راهش نبود، خیلی جادویی میشد (از نوع جادویی که توی دنیای تالکین جایی نداره)

حالا گزینه هایی که اونقدر بهشون ایراد نگرفتم :دیــ

حذف تام بامبادیل

آوردن تام بامبادیل و جزئیات اون قسمت سفر خودش به نظرم بیش از 30 دقیقه فیلم رو لازم داشت و حذف شدنش هم مشکل خاصی رو به وجو نیاورد یا میشه هم بگیم برخی پیچیدگی ها رو کمتر کرد که مثلا تام کیه، چرا حلقه روش تاثیر نداره، گلدبری کیه، موجودات گورپشته از کجا اومدن و خلاصه واسه بیننده برخلاف خواننده به نظرم خوب نیست نکته ی گنگی تا این حد باقی بمونه و ازش به عنوان یک بیننده میگذرم

جابه جایی نقش گلورفیندل و آرون

خب اینطوری تونستن سکانسی از آراگورن و آرون رو جا بدن که به شخصیت پردازی هم کمک میکرد تا اینکه بخواد گلورفیندلی رو معرفی کنه که دیگه نقشی توی داستان فعلی نداره و یه نوعی سیاهی لشکر میشه

حضور آزوگ در فیلم هابیت

حضور آزوگ آسیبی به داستان آنچنان نزد، تنها جایی که توی چشمم اومد اون پرروییش در برابر سائورون بود که اونم دیگه میزاریم به حساب شخصیت پلیدش که اگه میخواستن بیش از حد کوچیک نشونش بدن ممکن بود برای بیننده ها جالب نباشه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فین رود فلاگوند

1-حذف تام بامبادیل:ین یکی از تحریفاتی بود که بودن و نبودن آن زیاد فرقی نداشت. ولی من این را انتخاب نمی کنم.

2-جابه جایی نقش گلورفیندل و آرون:شما کجا دیدد در دنیای تالکین به جز ماجرای برن و لوتین یک الف زن جنگجو باشد . جکسون می خواسته با این تحریف داستان را به داستان برن و لوتین نزدیک کند.

3- سپاه الف ها در نبرد هلمزدیپ:اگر الف ها از لورین به کمک روهان رسیدند پس چه کسی در لورین برای محافظت مانده؟

4- سپاه مردگان در نبرد پله نور: حرف 3دی مهدی در این باره درست است آراگورن می توانست با استفاده از سپاه مردگان سائورون را شکست دهد ولی این کار ار نکرد

5-مرگ سارومان و حذف پاکسازی شایر:این از همه بدتر است چرا سارومان را به تباهی می کشد مگر یک مایا آن هم به قدرتمندی سارومان به این سادگی شکست می خورد؟ در ضمن در پایان داستان انگار کمی کچل شده و شایر را تغیرات زیادی یر بر نمی گیرد. چرا چون دوران سختی را نگذرانده و هنوز قهرمانان بزرگ رانمی شناسد.

6-شکست گندالف از ویچ کینگ: شکسته شدن چوب ها بسیار مضحک است شاید می خواسته کار ائووین را بزرگ کند ولی آدم عاقل تو اگر مثلث عشقی را بین آن سه نفر نگذاشته بودی احتیاج به این کار نبود.

7-مثلث عشقي آراگورن-ائووين-آرون:این هم جالب نیست از شکوه ائووین کم می کند.

8-اشاره به کشته شدن ویچ کینگ و قبر نزگول: تمام کار را در این دیالوگ از بین می برد و برای خودش می برد و می دوزد و راجع به همه چیز نظر می دهد.

9-خلق تائوریل و عشق به یک دورف:حالم از این کار جکسون به هم خورد یادم هست در خود سایت یک مقاله ای بود در این باره آخر انسان ها هم به زور با الف ها ازدواج می کنند دیگر ماجرای دورف ها مسخره است.

10-نبرد گندالف و سائرون:این یکی واقعا مسخره است گندالف هیچ وقت سر خود این کار را نمی کرده یا حداقل سارومان اجازه نمی داده است چوبش را هم باید دوباره از کارخانه چوب سازی مایار در 20 مایلی جاده ی کرج والینور بگیرد.

11-حضور آزوگ در فیلم هابیت: این مورد بسیار خوب است و در فیلم هم می نشدند.

12-سایر: حضور نداشتن راداگاست در لوتر هم جای بحث دارد.

در آخر از این نظر سنجی خوب تشکر می کنم.

ویرایش شده در توسط فین رود فلاگوند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

جابه جایی نقش گلورفیندل و آرون: آرون به یک جنگو تبدیل شده! چیزی که اصلا تو کتاب اثری ازش نیست. پر رنگ کردن آرون خوبه اما نه به بهای حذف گلورفیندل! تو فیلم کمبود الف سلحشور حس میشه.

2-جابه جایی نقش گلورفیندل و آرون:شما کجا دیدد در دنیای تالکین به جز ماجرای برن و لوتین یک الف زن جنگجو باشد . جکسون می خواسته با این تحریف داستان را به داستان برن و لوتین نزدیک کند.

آقا چطوریه شده که شما به این نتیجه رسیدید که جکسون آرون رو یه جنگجو کرده ؟! شما یه حرکت رزمی از آرون تو تمام فیلم نمی بینید، فقط چون شمشیر دستش دادن که جنگجوش نمیکنه ! شاید پیتر در ابتدا رزم برای آرون در نظر گرفته بود اما در هر حال عملیش نکرد و پشیمون شد و ارون فیلم با شمشیرش یه خط رو صورت کسی ننداخت .

منم چاقو دارم، این به این معنی نیست که چاقوکشی هم بلدم :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

آقا چطوریه شده که شما به این نتیجه رسیدید که جکسون آرون رو یه جنگجو کرده ؟! شما یه حرکت رزمی از آرون تو تمام فیلم نمی بینید، فقط چون شمشیر دستش دادن که جنگجوش نمیکنه ! شاید پیتر در ابتدا رزم برای آرون در نظر گرفته بود اما در هر حال عملیش نکرد و پشیمون شد و ارون فیلم با شمشیرش یه خط رو صورت کسی ننداخت .

منم چاقو دارم، این به این معنی نیست که چاقوکشی هم بلدم @};-

بله اما وقتی با لباس رزم و یکه و تنها بری سمت 9تا نزگول یعنی بلدی! :دی

تو فیلم آرون یه شمشیر مخصوص با اسم خاص داره! قطعا شمشیری که قاب میکنن و بالای شومینه میذارن اسم دار نمیشه. معنی اسم هدفنگ یعنی "شکافنده جمعیت"! :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

-جابه جایی نقش گلورفیندل و آرون:شما کجا دیدد در دنیای تالکین به جز ماجرای برن و لوتین یک الف زن جنگجو باشد . جکسون می خواسته با این تحریف داستان را به داستان برن و لوتین نزدیک کند.

والـا لوتین هم جنگجو نبود . شاهکاراش هم بخاطر خون مایا و الف در رگ هاش بود. اینکه نگهبانان هیریلورن رو خواب میکنه. سائورون رو کرخت و سست میکنه. کارخاروت رو هم طلسم خواب میکنه و حتا مورگوت رو هم به همین شیوه بی اراده و خواب آلود میکنه.

واقعن یکی از ابهاماتی که برای بیننده پیش میاد عصای گندالفه! من خودم تو اون سن کم که فیلم رو دیدم هم دو تا سوال برام پیش اومد:

1- گندالف چطور دوباره صاحب عصا شد؟؟ 2- چرا آراگورن از سپاه مردگان برای آخرین نبرد استفاده نکرد و گذاشت که برن؟؟

بدبختی اینجاست که توی فیلم هم این سپاه مردگان نبودن به دادِ گوندور رسیدن چون آخر کار رسیدن. وقتی که تئودن نفله شده بود. ویچ کینگ کشته شده بود. مری و ائووین زخمی و مجروح شده بودن. قسمت بزرگی از سپاه گندور و روهان از دست رفته بود. میناس تیریت اون همه خسارت بهش وارد شد و تقریبا رو به سقوط رفته و فارامیر هم نیمه جون بود. اگر جکسون میخواست مردگان رو نجات بخش مردم و شهر گوندور و ازگیلیات و کلـا جنگ جلوه بده، اینجا هم موفق عمل نکرد. یعنی حتا از تحریف این قسمت هم چیز بدردبخوری در نیومد.

دلبسته شدن ائووین به آراگورن به هیچ عنوان از صلـابتش کم نمیکنه. اتفاق بنظرم این موضوع باعث میشه عزمشو واقعنی برای جنگ جمع کنه. اما اینکه گندالف در برابر ویچ کینگ زمین بخوره اما ائووین محکم جلوش وایسه، اینه که از بزرگیِ گندالف کم میکنه.

یا مثلـا پیتر جکسون چطور متوجه سوتی وحشتناک خودش نشده که نزگول می میرند در صورتی که اون پیش گویی جزو مسائل اساسی درموردشون هست. وگرنه چه لزومی داره که یک زن سر دسته شون رو بکشه؟؟ هدف چی بود ازانتخاب چنین قاتلی؟؟ مگر ائووین چقدر تجربه ی جنگ داشت که حساب کنیم تواناییش رو داشته؟؟ قرار بر این بوده این شخصیت هیچ جوری نابود نشه مگر از یه دریچه! حالـا اینکه بیای برخاسته از مرگ نشونشون بدی واقعن تحمل نکردنیه. اصلـا قسمت اعظمی از جذابیت این شخصیت خراب خواهد شد@};- اگر در فیلم سوم این سوتی جبران و ترمیم نشه، جکسون باید به تالکین جواب پس بده :D و به گلورفیندل هم!! :/ و ایضا به ما هم :D

مردم شایر موقع برگشتن 4 هابیت، جوری دراومدن که انگار کلـا بی خبر از دنیا بودن. انگار مال یه سیاره دیگه هستن و اصن نمیدونن چی قرار بوده به سرشون بیاد. همونطور که دوستان گفتن باید یک خلـاصه ای خیلی مختصر به صورت نقل قول هم که شده از ویرانی های هر چند کم شایر، تهیه میشد. هر چی باشه یه دوره ای نزگول اونجا رو برای پیدا کردن حلقه گشته بودن. باید بخاطر این هم که بود اینطوری نشون نمیدادن. و بنظرم آیینه ی گالـادریل به تنهایی نمیتونه جوابگوی این تحریف باشه. حلقه گرچه نابود میشه اما آثار خرابی که به در دوران زنده بودنش، به بار آورده تا مدتی بر جاست و صرفا با افتادن در کوه آتش، دنیا گلستان نمیشه! این اصلـا معقول هم نیست!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Rosebud

همه این تحریفات بسیار بد و زننده بودند، اما به خاطر مدیوم سینما شاید باید با برخی از آنها ملایم تر بود ولی " خلق تائوریل و عشق به یک دورف" فاجعه بود و اثر سینمایی را در سطح آثار دم دستی تینیجری پایین آورد و علاوه بر آن فلسفه‌ی دنیای تالکین را هم مخدوش کرد و احمقانه جلوه داد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

بله اما وقتی با لباس رزم و یکه و تنها بری سمت 9تا نزگول یعنی بلدی! :دی

تو فیلم آرون یه شمشیر مخصوص با اسم خاص داره! قطعا شمشیری که قاب میکنن و بالای شومینه میذارن اسم دار نمیشه. معنی اسم هدفنگ یعنی "شکافنده جمعیت"! :D

نه آخه دلیل نمیشه به خاطر لباس بگی این شخصیت رو جنگجو کرده ، نبرد هلمزدیپ رو مثال میزنم که خیلی از افراد به ضرورت لباس رزم به تن کردن اما در اصل کشاورز بودن . جدا از این حرف ها، کجا آرون لباس رزم به تن کرده بود که من یادم نمیاد ؟ بیچاره لباس رزم نپوشیده بود هیچ وقت .

از طرفی آرون هیچ وقت نرفت سمت 9 تا نزگول . اتفاقا مثل چی از دستشون داشت فرار میکرد و اتفاقا چون سریع تر فرار میتونست بکنه فرودو رو از آراگورن گرفت نه به خاطر این که جنگیدن بلد بود .

من که نگفتم اون شمشیر تزئینی بود! میگم داشتن شمشیر ملاک جنگجویی نیست، آریا رو تو نغمه یخ و آتش یادته ؟ اون وقتی برای اولین بار شمشیر به دست گرفت اسم روش گذاشت، این یعنی از همون لحظه جنگاوره ؟! نه دیگه ! @};-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

1-حذف تام بامبادیل رو دوست نداشتم.البته من فیلمو قبل از خوندن کتاب دیدم.ولی به نظرم جاش تو داستان خالی بود

2-گزینه دوم رو هرچند باهاش موافق نیستم ولی به نظرم خللی تو داستان وارد نکرده.هرچند یه تحریف اشکاره.

3-راستش نظری در مورد گزینه سوم ندارم.فقط میتونم بگم زیادم بد نبود.

4-سپاه مردگان که خوب بود به نظر من.

5-اینو ازش خیلی بدم اومد. واقعا یکی از اشتباهات پیتر بود.کلا شایر بعد از نابودی حلقه رو تغییر داده بود.

6-افتضاح بود واقعا.من تا این اواخر ندیده بودم این صحنه رو ولی وقتی دیدم یکم نا امید شدم

7- به نظرم نمیشه به این تحریف بگیم و زیاد هم بد نیست

8-مخالف اینم هستم و معتقدم که بر داستان تاثیر داشته

9-اصن افتضاح.تائوریل خودش بد نیست خدایی ولی عشق یه الف به یه دورف رو نمیشه چشم پوشی کرد.

10-راستش اینو زیاد بدم نیومد و اتفاقا دوسش داشتم.هرچند که در کل تحریف محسوب میشه.

11-این که یه تحریف به تمام معناست استاد پیتر، مرده رو از گور کشیده بیرون.

12-به نظر من مهم هاش همینا بودن

ویرایش شده در توسط تور
سهو نگارشی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

نه آخه دلیل نمیشه به خاطر لباس بگی این شخصیت رو جنگجو کرده ، نبرد هلمزدیپ رو مثال میزنم که خیلی از افراد به ضرورت لباس رزم به تن کردن اما در اصل کشاورز بودن . جدا از این حرف ها، کجا آرون لباس رزم به تن کرده بود که من یادم نمیاد ؟ بیچاره لباس رزم نپوشیده بود هیچ وقت .

از طرفی آرون هیچ وقت نرفت سمت 9 تا نزگول . اتفاقا مثل چی از دستشون داشت فرار میکرد و اتفاقا چون سریع تر فرار میتونست بکنه فرودو رو از آراگورن گرفت نه به خاطر این که جنگیدن بلد بود .

من که نگفتم اون شمشیر تزئینی بود! میگم داشتن شمشیر ملاک جنگجویی نیست، آریا رو تو نغمه یخ و آتش یادته ؟ اون وقتی برای اولین بار شمشیر به دست گرفت اسم روش گذاشت، این یعنی از همون لحظه جنگاوره ؟! نه دیگه ! :D

خب نمیشه که! آرون اونجا چیکار میکرده؟ یا اومده به کمک آراگورن(پس جنگجوئه) یا اینکه همینجوری اونجا داشته سواری میکرده(که چرا انقدر دور از خونه و مسلح بوده؟).

آریا که خودش یه پا جنگجوئه! @};- تا حالا چند نفر رو کشته! :دی

پ.ن: الان چک کردم، نه لباس رزم بود نه لباس جشن. یه لباس سفر تنش بود ولی خب مسلحه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LORD LOSS

نمی دونم چی بگم واقعا:

بعضیاش که اجتناب ناپذیر بود.مثل مرگ سارومان.ولی فجایعی مثل تائوریل یا نبودن گلورفیندل یا سپاه مردگان رو چطور باید توجیه کرد؟.خیلی چیز های دیگه هم بوده که اشاره نشده.آرون در کتاب از لحاظ مهارت رزمی در حد ماست بود(با عرض معذرت از همه ی آرون های فروم).بعضی تصمیمات و تحریفات جکسون واقعا آدمو به فکر وا میداره که درباره تالکین فن ها چه فکری میکرده.به هر حال وقتی مسئله فروش در میان باشه خیلی چیزا کنار میره...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

خب نمیشه که! آرون اونجا چیکار میکرده؟ یا اومده به کمک آراگورن(پس جنگجوئه) یا اینکه همینجوری اونجا داشته سواری میکرده(که چرا انقدر دور از خونه و مسلح بوده؟).

آریا که خودش یه پا جنگجوئه! :D تا حالا چند نفر رو کشته! :دی

پ.ن: الان چک کردم، نه لباس رزم بود نه لباس جشن. یه لباس سفر تنش بود ولی خب مسلحه.

وا چرا نمیشه ! @};- مگه فقط با جنگیدن میشه به آراگورن و یاران کمک کرد ؟! (خود گلورفیندل هم با فرار کردن حلقه رو نجات داد نه جنگیدن) اومده دنبالشون ببینه کجان، خودش میگه که دو روزه دنبالشون میکرده . میشه گذاشتنش روی این حساب که نگران معشوقش بوده یا واسه پیشوازش اومده یا هزار علت دیگه... شمشیر بستن به کمرش هم واقعا دلیل نمیشه . هابیت ها هم دشنه داشتن، این جنگو میکنتشون ؟!

آریا بعدا شمشیر زنی یاد گرفت و آدم کشت، اما تو اون لحظه یه دختر بچه بود که برای اولین بار شمشیر به دست میگیره :D

ج پ ن : جدی انتظار داشتی با لباس جشن دو روز سوارکاری کنه ؟! :| لباس سوارکاری باید میپوشید دیگه ! ( الانه که بگی از اونجایی که دو روز پشت اسب بوده پس نتیجه میگیریم میخواستن جنگجو نشونش بشدن :| )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

وا چرا نمیشه ! :D مگه فقط با جنگیدن میشه به آراگورن و یاران کمک کرد ؟! (خود گلورفیندل هم با فرار کردن حلقه رو نجات داد نه جنگیدن) اومده دنبالشون ببینه کجان، خودش میگه که دو روزه دنبالشون میکرده . میشه گذاشتنش روی این حساب که نگران معشوقش بوده یا واسه پیشوازش اومده یا هزار علت دیگه... شمشیر بستن به کمرش هم واقعا دلیل نمیشه . هابیت ها هم دشنه داشتن، این جنگو میکنتشون ؟!

آریا بعدا شمشیر زنی یاد گرفت و آدم کشت، اما تو اون لحظه یه دختر بچه بود که برای اولین بار شمشیر به دست میگیره @};-

ج پ ن : جدی انتظار داشتی با لباس جشن دو روز سوارکاری کنه ؟! :D لباس سوارکاری باید میپوشید دیگه ! ( الانه که بگی از اونجایی که دو روز پشت اسب بوده پس نتیجه میگیریم میخواستن جنگجو نشونش بشدن :| )

باشه آقا قبول! هرچند پیتر این صحنه رو با فرض جنگجو بودن آرون ساخته بود اما چون اون قضیه نبرد هلمزدیپ رو حذف کرده ما هم اینو زیر سیبیلی رد میکنیم. اون صحنه به تنهایی و بدون در نظر گرفتن کتاب دلیلی بر جنگجو بودنش نیست. اما بازم دوست داشتم گلورفیندل رو ببینم. یه جور دیگه نقش آرون رو بزرگ میکردن یا حداقل گلورفیندل هم همراهش بود و توی شورای الروند حرف میزد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...