رفتن به مطلب

Recommended Posts

Mil endor

متوجه میشی این سوال شما مثل اینه که ما بیایم از ریشه فقط اسم یه نژا د رو با دیگری عوض کنیم

آقای توروندور

در اون صورت قد و موهای بلند و لخت الف ها به دورف ها تعلق نمیگرفت.

فکر کنم حرف LObeLia منتقی تر باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
توروندور

فکر کنم منم همون حرف رو زدم اما باز تر از لوبلیا. طبق حرف لوبلیا هم در هر صورت یه نژاد جاویدان بود و یه نژاد زیر زمین.

منم همین رو گفتم اما جور دیگه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elentári

آقای توروندور

در اون صورت قد و موهای بلند و لخت الف ها به دورف ها تعلق نمیگرفت.

فکر کنم حرف LObeLia منتقی تر باشه

ویژگی های ظاهری هرکدوم از نژاد بستگی به محل زندگیشون داره، مثلا قد کوتاه دورف ها با کار در معادن و اعماق زمین سازگارتره و یه کمکه. اگه یه الف قرار باشه توی معدن های اره بور کار کنه فکر نکنم چیز زیادی از اون ظرافت و زیبایی ظاهرش باقی بمونه! محل جغرافیا و شرایط محیط زندگی روی ظاهر و روحیات تاثیر میذاره، پس امکان نداره جای الف ها و دورف ها عوض شه مگه اینکه خودشون هم عوض شن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

ویژگی های ظاهری هرکدوم از نژاد بستگی به محل زندگیشون داره، مثلا قد کوتاه دورف ها با کار در معادن و اعماق زمین سازگارتره و یه کمکه. اگه یه الف قرار باشه توی معدن های اره بور کار کنه فکر نکنم چیز زیادی از اون ظرافت و زیبایی ظاهرش باقی بمونه! محل جغرافیا و شرایط محیط زندگی روی ظاهر و روحیات تاثیر میذاره، پس امکان نداره جای الف ها و دورف ها عوض شه مگه اینکه خودشون هم عوض شن.

اما بهر حال الف ها هم بنایی زیاد میکردن!! آهنگری میکردن، میجنگیدن و...

اما حرف شمام درسته کاملـا که شرایط زندگی، تاثیر مستقیم روی ظاهر داره. اما فراموش نکنیم که الف ها هم زیاد جون کندن!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elentári

اما بهر حال الف ها هم بنایی زیاد میکردن!! آهنگری میکردن، میجنگیدن و...

اما حرف شمام درسته کاملـا که شرایط زندگی، تاثیر مستقیم روی ظاهر داره. اما فراموش نکنیم که الف ها هم زیاد جون کندن!!

درست میگی لوبلیا جان! اما کار کردن این دوتا تفاوت هایی داره. مثلا دورف ها اینقدر عمیق حفاری کردن که نتیجه ش بیدارشدن بالروگ بود. دیگه اینکه یادم نمیاد الف ها حفاری یا کار زیرزمینی و معدنی داشته باشن؟

یه چیز بی ربط هم با ذهنم رسید: جون کندن الف ها :دی از زیبایی طلبی اونا نشات میگیره برعکس دورف ها ( ربطی نداشت همینجوری خواستم بگم! شاید پست های بعدی بکار اومد)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

ولی من فک میکنم سم مدت خیلی کوتاهی حلقه دستش بود. نمیشه استنباط کرد که میتونست از پسش بر بیاد. به هر حال من اگه جای گاندالف بود عمرا حلقه رو دست سم نمیدادم.

چرا فکر نکنم سم خصوصیت منفی خاصی داشته باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

اگر یه دورف با یه الف ازدواج کنه چی میشه

یا اگر یه الف به دنیا بیاید که هم قد دورفا باشه باهاش چی کار میکنن؟

خب اگه قضیه مثل کیلی یا تائوریل باشه خیلی مشکلی نیست نهایتا دختره که الفیه از طرف خویشاوندان رانده میشه

ولی حالت عکسش که دختر دورف باشه ممکنه باعث مرگ دورف باشه (مثل قضیه حاجی نقلی در زمان ناصر الدین شاه)

اگه الفی به دنیا بیاد که همقد دورف ها باشه مثال بارزش میشه تیریون لنیستر در نغمه ای از آتش و یخ یعنی کسی که باعث ننگ خاندانشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

درست میگی لوبلیا جان! اما کار کردن این دوتا تفاوت هایی داره. مثلا دورف ها اینقدر عمیق حفاری کردن که نتیجه ش بیدارشدن بالروگ بود. دیگه اینکه یادم نمیاد الف ها حفاری یا کار زیرزمینی و معدنی داشته باشن؟

یه چیز بی ربط هم با ذهنم رسید: جون کندن الف ها :دی از زیبایی طلبی اونا نشات میگیره برعکس دورف ها ( ربطی نداشت همینجوری خواستم بگم! شاید پست های بعدی بکار اومد)

تفاوت در روش هاشونه!!

الف ها 50 سال گوندولین رو میساختن!! با دستشون!! گوندولین یه ساختمون نبود... یه شهر بود... کلـا سفید!! با برج ها و ستونهای خیلی بلند. همش از سنگ...

اما نه. کار در معدن نکردن. فکر کنم جز اون راهِ مخفیِ ایدریل که از زیر کوهستان میگذشت مورد دیگه ای نبوده...

اما آثار دورف ها هم از زیبایی طلبیشون بوده! معادن موریا واقعن عظیم و باشکوه بودن. اون همه طلـا رو پس واسه چی جستجو میکردن؟؟ واسه حس زیبایی دوستشون. اما بازم با زیبایی دوستی الف ها متفاوته...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mil endor

خب اگه قضیه مثل کیلی یا تائوریل باشه خیلی مشکلی نیست نهایتا دختره که الفیه از طرف خویشاوندان رانده میشه

ولی حالت عکسش که دختر دورف باشه ممکنه باعث مرگ دورف باشه (مثل قضیه حاجی نقلی در زمان ناصر الدین شاه)

اگه الفی به دنیا بیاد که همقد دورف ها باشه مثال بارزش میشه تیریون لنیستر در نغمه ای از آتش و یخ یعنی کسی که باعث ننگ خاندانشه

اووووووووووووووووو

البته خب تو پست های قبلی هم گفتم منظورم اصلاً کیلی و تائوریل نیست

با توجه به تضادها مطرح کردم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elentári
ارسال شده در (ویرایش شده)

تفاوت در روش هاشونه!!

الف ها 50 سال گوندولین رو میساختن!! با دستشون!! گوندولین یه ساختمون نبود... یه شهر بود... کلـا سفید!! با برج ها و ستونهای خیلی بلند. همش از سنگ...

اما نه. کار در معدن نکردن. فکر کنم جز اون راهِ مخفیِ ایدریل که از زیر کوهستان میگذشت مورد دیگه ای نبوده...

اما آثار دورف ها هم از زیبایی طلبیشون بوده! معادن موریا واقعن عظیم و باشکوه بودن. اون همه طلـا رو پس واسه چی جستجو میکردن؟؟ واسه حس زیبایی دوستشون. اما بازم با زیبایی دوستی الف ها متفاوته...

حس زیبایی طلبی دورف ها رو انکار نمیکنم، ولی با مثال طلا خیلی موافق نیستم! دورف ها برعکس الف ها که طبیعت دوست هستن، بیشتر به ساخته های دست خودشون علاقه دارن (این برداشت خودمه از داستان). و بخش زیادی از علاقه شون به طلا بخاطر ارزششه نه زیبایی اون! اگه طلا رو بخاطر درخشش و رنگ طلاییش دوست دارن پس خورشید که زیباتره و درخشان تره، چرا بخش زیادی از عمرشون در زیر زمین میگذره؟

ویرایش شده در توسط Elentári

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
توروندور
ارسال شده در (ویرایش شده)

تفاوت در روش هاشونه!!

الف ها 50 سال گوندولین رو میساختن!! با دستشون!! گوندولین یه ساختمون نبود... یه شهر بود... کلـا سفید!! با برج ها و ستونهای خیلی بلند. همش از سنگ...

اما نه. کار در معدن نکردن. فکر کنم جز اون راهِ مخفیِ ایدریل که از زیر کوهستان میگذشت مورد دیگه ای نبوده...

اما آثار دورف ها هم از زیبایی طلبیشون بوده! معادن موریا واقعن عظیم و باشکوه بودن. اون همه طلـا رو پس واسه چی جستجو میکردن؟؟ واسه حس زیبایی دوستشون. اما بازم با زیبایی دوستی الف ها متفاوته...

لوبلیا جان در اینکه ساخته های دروف ها بی نظیر بوده و هست شکی نیست اما دروف ها طلا یا جواهرات یا میتریل رو برای زیبایی دوستی استخراج نمیکردن بلکه برای خلق کردن زیبایی بوده. طبیعت دروف و الف رو نمیشه اصلا با هم مقایسه کرد. یاد نفرت فنگورن از گیملی بیفت و از تبرش و یاد حس لگولاس از فنگورن. زمین تا آسمون فرق میکنن با هم. الف ها میسازن اگر لازم باشه ولی دروف ها میسازن، میکنن، نابود میکنن، چون به نیاز کاری ندارن بلکه طبعشون برای ساختن هست حتی ساختن بی مورد.

حس زیبایی طلبی دورف ها رو انکار نمیکنم، ولی با مثال طلا خیلی موافق نیستم! دورف ها برعکس الف ها که طبیعت دوست هستن، بیشتر به ساخته های دست خودشون علاقه دارن (این برداشت خودمه از داستان). و بخش زیادی از علاقه شون به طلا بخاطر ارزششه نه زیبایی اون! اگه طلا رو بخاطر درخشش و رنگ طلاییش دوست دارن پس خورشید که زیباتره و درخشان تره، چرا بخش زیادی از عمرشون در زیر زمین میگذره؟

النتاری عزیز شما درست میگی کاملا موافقم باهات. فقط اینکه طلا رو صرفا برای ارزش دوست نداشتن برای قدرت هم بوده. توی قدرت طلبی دروفها هیچ شکی نیست . هر قبیله ای سعی میکرد از دیگری پول دار تر باشه که در نتیجه قدرت مند تر میشد.

ویرایش شده در توسط توروندور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

لوبلیا جان در اینکه ساخته های دروف ها بی نظیر بوده و هست شکی نیست اما دروف ها طلا یا جواهرات یا میتریل رو برای زیبایی دوستی استخراج نمیکردن بلکه برای خلق کردن زیبایی بوده. طبیعت دروف و الف رو نمیشه اصلا با هم مقایسه کرد. یاد نفرت فنگورن از گیملی بیفت و از تبرش و یاد حس لگولاس از فنگورن. زمین تا آسمون فرق میکنن با هم. الف ها میسازن اگر لازم باشه ولی دروف ها میسازن، میکنن، نابود میکنن، چون به نیاز کاری ندارن بلکه طبعشون برای ساختن هست حتی ساختن بی مورد.

من در آخرین جمله ام نوشتم که با زیبایی دوستی الف ها متفاوته...

این یعنی واقفم به اینکه اینا مثل هم از چیزی خوششون نمیاد! خب این برای هر کسی یه فهمیدن بدیهیه!! کجا دورف و الف مثل هم رفتار کردن که در این مورد بکنن؟؟!

ولی بهر حال هر دو نژاد طالب زیبایی بودن اما هر کدوم یجور و به روش خودش.. یکی میاد زیبایی رو خودش میسازه ،اون یکی از زیبایی ای که هست، لذت می بره و ترجیح میده درش دست نبره...

حتا اگه فلـان چیز رو برای قدرت استفاده میکردن اون شی صد البته چشم رو خیره میکرده. منتها حکم کاردستی داشته:دی

باز اون اول گفتم : تفاوت در روش هاشونه!!

اما مثلـا کسی مثل گولوم کلـا از زیبایی حذر میکنه. بدش میاد. بهش نمیسازه! دورف ها ابدا هم چین موجوداتی نبودن!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elentári

من در آخرین جمله ام نوشتم که با زیبایی دوستی الف ها متفاوته...

این یعنی واقفم به اینکه اینا مثل هم از چیزی خوششون نمیاد! خب این برای هر کسی یه فهمیدن بدیهیه!! کجا دورف و الف مثل هم رفتار کردن که در این مورد بکنن؟؟!

ولی بهر حال هر دو نژاد طالب زیبایی بودن اما هر کدوم یجور و به روش خودش.. یکی میاد زیبایی رو خودش میسازه ،اون یکی از زیبایی ای که هست، لذت می بره و ترجیح میده درش دست نبره...

حتا اگه فلـان چیز رو برای قدرت استفاده میکردن اون شی صد البته چشم رو خیره میکرده. منتها حکم کاردستی داشته:دی

باز اون اول گفتم : تفاوت در روش هاشونه!!

اما مثلـا کسی مثل گولوم کلـا از زیبایی حذر میکنه. بدش میاد. بهش نمیسازه! دورف ها ابدا هم چین موجوداتی نبودن!!

من با حرف تو کاملا موافقم، فقط دوست داشتم یه چیزی رو اضافه کنم، اینکه (به نظرم) بجز تفاوت در روش در هدف هم تفاوت هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

من با حرف تو کاملا موافقم، فقط دوست داشتم یه چیزی رو اضافه کنم، اینکه (به نظرم) بجز تفاوت در روش در هدف هم تفاوت هست.

همیشه نه! اما در مورد بحث ما بله... درسته.الفی که میاد فقط از زیبایی لذت از دور می بره مطمئنا همین دست به سینه بودنش در برابر طبیعت و دیگر زیبایی ها به تداوم اون پدیده ی مذکور کمک میکنه و البته نوعش ه فرق داره با مال دورف ها.

اما دورف ها همونطور که توروندور گفت از سر چشمه ی قدرت، آبِ قشنگی ها رو میخوردند و این با اونچه که الف ها دارن ازش کیف میکنن تعارض داره و بهش آسیب میزنه. بنظر من وقتی روش هاشونم متفاوته و بعدش هدفشون هم متفاوت میشه طبعا، به اصل اون پدیده ی خاص "تیشه ی دو جور باش" میزنه. پس راه این دو روش خیلی باید از هم فاصله بگیره. تا یکی دیگری رو خراب نکنه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

یه اگر:

آرنور(خودتون میدونید که خیلی دوسش دارم:|)اگر توسط جادوپیشه نابود نمیشد آیا حکومتش تا دوران جنگ حلقه دووم میاورد؟؟؟(یعنی اصن سائورون فکر آنگمار رو هم نمیکرد)

نظر خودم منفیه به 3 دلیل

1-بعد از اخرین اتحاد آرنور صدمات خیلی زیادی دید به طوری که از نظر جمعیت به حدی رسیده بود که آنومیناس پایتختش متروکه شد.

2-درگیری بین سه پسر شاه...(چی چی بود اسمش؟؟ یادم رفت!)و تجزیه به سه قلمرو و درگیری بینشون.

4-تاعون بزرگ که حتی یه نفر از مردمان کاردولان رو باقی نگذاشت.(ولی یه ابهاماتی هست توی اینجا چون تقریبا آرتداین و کاردولان محاصره بودن و بعید نبود کار کار خود ناکس سائورون باشه)

خب خواهشا دوستان نظرشون رو در مورد بقای آرنور توضیح بدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

من هم به دنبال اين مطلب كه راداگاست مطرح كرد،يه اگر ديگه هم بهش اضافه كنم:دي در صورتي كه آرنور بعد از پشت سر گذاشتن اين مصيبت ها مثل جنگ و طاعون،پا برجا ميموند و به حيات خودش ادامه ميداد(كه اين احتمال وجود داشت،چون بالأخر هر دوره اي براي خودش نقطه ي اوج و فرود داره) ممكن بود به حكومت قدرتمندي تبديل بشه كه آوازه ي قدرتش در كل آردا بپيچه.

اگر آرنور تبديل به يك پادشاهي ابر قدرت ميشد،آيا امكان داشت با پادشاهي همپاي خودش(گاندور) وارد جنگ و درگيري بشه؟! چون اين قانون در مورد ذات انسان صدق ميكنه:ميل به قدرت و رقابت با ديگران.كي هست كه ميل به قدرت نداشه باشه :| ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

من هم به دنبال اين مطلب كه راداگاست مطرح كرد،يه اگر ديگه هم بهش اضافه كنم:دي در صورتي كه آرنور بعد از پشت سر گذاشتن اين مصيبت ها مثل جنگ و طاعون،پا برجا ميموند و به حيات خودش ادامه ميداد(كه اين احتمال وجود داشت،چون بالأخر هر دوره اي براي خودش نقطه ي اوج و فرود داره) ممكن بود به حكومت قدرتمندي تبديل بشه كه آوازه ي قدرتش در كل آردا بپيچه.

اگر آرنور تبديل به يك پادشاهي ابر قدرت ميشد،آيا امكان داشت با پادشاهي همپاي خودش(گاندور) وارد جنگ و درگيري بشه؟! چون اين قانون در مورد ذات انسان صدق ميكنه:ميل به قدرت و رقابت با ديگران.كي هست كه ميل به قدرت نداشه باشه :| ؟

نقطه اوج آرنور قبلا تو اواخر دوران دوم و اوایل دوران سوم بوده.

به نظر خودم نه.امکان نداشت با هم وارد درگیری بشن چون پادشاهانشون از یک نژاد و یک خانواده بودن و در ضمن این دو همیشه یارو یاور همدیگه بودن و اصن آرنور به جنوب چیکار داشت؟؟تمام اریادور که دست آرنور نبودش میتونست بره دیگر جاهاشو فتح کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

نقطه اوج آرنور قبلا تو اواخر دوران دوم و اوایل دوران سوم بوده.

به نظر خودم نه.امکان نداشت با هم وارد درگیری بشن چون پادشاهانشون از یک نژاد و یک خانواده بودن و در ضمن این دو همیشه یارو یاور همدیگه بودن و اصن آرنور به جنوب چیکار داشت؟؟تمام اریادور که دست آرنور نبودش میتونست بره دیگر جاهاشو فتح کنه.

درسته كه پيوند نژادي و خانوداگي داشتن اما ... يه ضرب المثل هست كه ميگه:دو تا هندونه تو يه دست جا نميشن:دي

همينطور،دو ابر قدرت در يك سرزمين.در كل در اون زمان،احتمال درگيري بينشون وجود خواهد داشت(البته اين حرف ها فقط حدس و گمانه)

آرنور كه با دستان مبارك جادوپيشه خاكستر شد رفت :|

ویرایش شده در توسط The secret wizard

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
توروندور

درسته كه پيوند نژادي و خانوداگي داشتن اما ... يه ضرب المثل هست كه ميگه:دو تا هندونه تو يه دست جا نميشن:دي

همينطور،دو ابر قدرت در يك سرزمين.در كل در اون زمان،احتمال درگيري بينشون وجود خواهد داشت(البته اين حرف ها فقط حدس و گمانه)

آرنور كه با دستان مبارك جادوپيشه خاكستر شد رفت :|

سکرت جان از نظر من تا پلیدی وجود داشت با هم وارد جنگ نمیشدن اما اگر تا پایان نابودی حلقه پا بر جا بود امکان اینکه بعد از مدتی با گاندور وارد جنگ بشه زیاد بود. یعنی حتمی بود . هیچ صلحی ابدی نیست. اینجاشو باهات موافقم.

یه اگر:

آرنور(خودتون میدونید که خیلی دوسش دارم :|)اگر توسط جادوپیشه نابود نمیشد آیا حکومتش تا دوران جنگ حلقه دووم میاورد؟؟؟(یعنی اصن سائورون فکر آنگمار رو هم نمیکرد)

نظر خودم منفیه به 3 دلیل

1-بعد از اخرین اتحاد آرنور صدمات خیلی زیادی دید به طوری که از نظر جمعیت به حدی رسیده بود که آنومیناس پایتختش متروکه شد.

2-درگیری بین سه پسر شاه...(چی چی بود اسمش؟؟ یادم رفت!)و تجزیه به سه قلمرو و درگیری بینشون.

4-تاعون بزرگ که حتی یه نفر از مردمان کاردولان رو باقی نگذاشت.(ولی یه ابهاماتی هست توی اینجا چون تقریبا آرتداین و کاردولان محاصره بودن و بعید نبود کار کار خود ناکس سائورون باشه)

خب خواهشا دوستان نظرشون رو در مورد بقای آرنور توضیح بدن.

درباره بقا اگر ویچ کینگ بیخیال آرنور میشد بقای آرنور 100 درصد بود چون میدونیم که رونق اون سرزمین زیاد بوده در نتیجه هرچقدر هم از لحاظ انسانی در کمبود به سر میبرد با مهاجرت و تولید مثل دوباره به اوج میرسید. این مساله بارها تو تاریخ هم تکرار شده درباره خیلی جاها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

سکرت جان از نظر من تا پلیدی وجود داشت با هم وارد جنگ نمیشدن اما اگر تا پایان نابودی حلقه پا بر جا بود امکان اینکه بعد از مدتی با گاندور وارد جنگ بشه زیاد بود. یعنی حتمی بود . هیچ صلحی ابدی نیست. اینجاشو باهات موافقم.

درباره بقا اگر ویچ کینگ بیخیال آرنور میشد بقای آرنور 100 درصد بود چون میدونیم که رونق اون سرزمین زیاد بوده در نتیجه هرچقدر هم از لحاظ انسانی در کمبود به سر میبرد با مهاجرت و تولید مثل دوباره به اوج میرسید. این مساله بارها تو تاریخ هم تکرار شده درباره خیلی جاها

اما آرنور تجزیه شد 500 سال قبل از ظهور جادوپیشه و در اون 500 سال چه جنگ هایی که بین آرتداین و رودئور و کاردولان نیفتاد تقریبا میشه گفت این نبرد ها آرنور رو در مقابل حمله ی جادوپیشه ضعیف کرد ولی خب زمانی که جادوپیشه حمله کرد کاردولان و آرتداین دست اتحاد به هم دادند اما رودئور این دست اتحاد رو رد کرد و همراه با جادوپیشه شد یعنی ممکن بود حتی اگر جادوپیشه به آنگمار هم نمیومد جاه طلبی های رودئور برای فتح آرتداین کل آرنور رو به خاک میمالید...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گیلدور اینگلوریون

اگر اماندیل به غرب می رسید و تقاضای بخشش می کرد درخواستش پذیرفته می شد یا نه یعنی ممکن بود سرنوشت تغییر کنه و نومه نور نابود نشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Capitan

بياين يه جور ديگه به قضيه نگاه كنيم!اگه سائرون گندالف رو شكست ميداد چي؟!

جناب خودت به تورين گفتي!"من كه گاندلفم دارم فرار ميكنم"!شايدم سائرون از چند هزار سال پيش به فكر پيتر بوده كه شما باشين و فيلم سومي در كار باشه!!

ویرایش شده در توسط الوه
انتقال پست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
daemon master

چه جالب میشه اگه سایرون پیروز شه توی هابیت، اما اینو بدونید تاریکی پیروزه

ویرایش شده در توسط الوه
انتقال پست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

چه جالب میشه اگه سایرون پیروز شه توی هابیت، اما اینو بدونید تاریکی پیروزه

;):|

ینی داستان عوض شه؟اگه این طوری میشد شاید کلا داستان ارباب حلقه ها رخ نمیداد:))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ترمه
ارسال شده در (ویرایش شده)

سلام یه روز داشتم به این فکر میکردم که اگه تورین اوکنشیلد زنده می ماند چه اتفاقاتی می افتاد شاید اگه زنده بود به کمک یاران حلقه میشتافت ؟؟؟؟ حالا شما چی فکر میکنید؟؟

ویرایش شده در توسط الوه
انتقال پست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...