رفتن به مطلب
آخیلوس

موجودات فانتزی در ایران

Recommended Posts

*فئانور*

بله فکر خوبیه ما میتونیم تو این تاپیک یکم در مورد موجودات فانتزی خودمون که بیشترشون تو شاهنامه فردوسی بزرگ اومده بحث کنیم

فک نمیکنم ضرری داشته باشه :P

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

الآن دیگه همه فانتزی خونها با ارک و گابلین و از این جور چیزا آشنان ولی کمتر کسی با چیزایی مثل اشموغ،چمروش،دوال پا،گاوماهی یا...آشناس.

چند وقت پیش یه فهرست از موجودات افسانه ای ایران دیدم که البته خیلی کوتاه بود فکر کردم بد نیست اگه یک کم هم راجع به موجودات تخیلی خودمون صحبت کنیم...

اول این که کار خیلی جالبی هم هست که بخواهیم در مورد موجودات اسطوره ای که در فرهنگ ایران زمین قرار دارند صحبت کنیم

ما یه زمانی شروع کرده بودیم که در باب موجودات اسطوره ای چه ایرانی و چه خارجی مقاله ای هر چند کوتاه بنویسیم که مقاله ی اولش این جاست : http://arda.persianblog.ir/tag/%D9%85%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%AA_%D8%A7%D8%B3%D8%B7%D9%88%D8%B1%D9%87_%D8%A7%DB%8C

اما خب به دلیل به وجود امدن یه سری مشکلات کار رها شد تو همون اول :P

اما خب من از شما می خوام که اون لیستتون رو در اینجا قرار بدین تا ببینیم که چه قدر از موجودات اسطوره ای یران رو در بر داره

متاسفانه کتاب ک در زمینه ی اسطوره های ایرانی بنویسه کمه چه برسه ب این ک بخواد در مورد موجودات ایرانی صحبت کنه

اما خب چند تا کتاب هست که در زمینه می تونه موثر واقع شه

دوم این که موجودات اسطوره ای ایران هم کمکی در داستان های فانتزی نقش بازی می کنند مثل گریفن Griffin یا همون شیردال خودمون که تو هری پاتر وجود داره

به هر حال اگر در این رابطه می تونید رو کمک من حساب کنید :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baradil soldier of dale

خب به نظرم بد نیست با خود اهریمن شروع کنیم. اونطور که شنیدم اهریمن رو میشه یه دارک لورد به حساب آورد.دارک لوردی که توانایی خلق موجودات رو هم داره(مثلا اژدهایان..ولی اینارو شنیدم و نمی دونم تا چه حد درسته). توی تاپیک "تطابق آثار تالکین با اساطیر جهان" چیز هایی در مورد شباهت آفرینش آردا با چگونگی آفرینش در اساطیر ایرانی بیان شد. یکی از کاربران گفت که آفرینش در ایران به مانند سرود آینور هست. حتی ذکر شد که اهریمن امشاسپندان رو مغلوب می کند و خود اهورامزدا ناچار می شود با سرودی اهریمن را روانه ی سایه کند.کلا سوالات من اینه:

1-اهریمن توانایی آفرینش موجودات را داشت؟اگر آره چه موجوداتی را آفرید؟

2-اهریمن جسم فیزیکی داشت؟چون من خودم غیر از داستان ضحاک جای دیگه ای رو نمیشناسم که اهرمین در کالبد فیزیکی ظاهر بشه.

3-داستان شکست دادن امشاسپندان و سرود اهورامزدا حقیقت است؟

یک زمانی این داستان ها عقاید دینی ملت ما بود و بالطبع جدا کردن قسمت دینی از قسمت اساطیری کاری بس دشوار و یحتمل غیرممکن است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

اصلان: اون لیست رو کامل یادم نیست ولی فکر کنم اینا بودن:دوال پا-بختک-شیردال-سیمرغ-ققنوس(که البته ایرانی نیست)-چمروش-مرغ آمین-اژدها(بقیه اش یادم نیست)

در رابطه با کتاب هم یه کتابی هست نوشته آرمان آرین به اسم نگاره های اهورایی که البته بیشتر بهحرکات نمایشیشون میپردازه چون ایشون خودشون تاتر خوندن(اگه اشتباه نکنم)

هر کمکی که کنید هم خیلی ممنون میشک

نه فکر نمی کنم که اهریمن قدرت خلق کردن داشته باشه(زیاد راجع بهش اطلاعات ندارم وبازم میگرد)

در واقع تا جایی که من میدونم دو مینو وجود داره انگره مینو و سپنتا مینو که انگره مینو که همون اهریمنه.

در برابر سپنتامیون که شاید همون جبرییل امین باشه قرار میگیره...

امشاسپندان هم مجوعه هفت فرشته مقدس هستند که هفت دویو در برابرشون قرار میگیرن و در واقع صفات اهورامزدا هستند.

و دقیقا در افسانه های اسکاندیناوی هم همچین چیزی عیننا اتفاق میفته تعدادی خدا(فرشته)که غول هایی که دقیقا متضاد اونا هستند در برابرشون قرار میگیرن و تور خدای رعد کارش نبرد با این غول هاست...

ویرایش شده در توسط آخیلوس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

به نام یزدان و با تشکر از جناب تور

اولین پست(؟)رو در باره ی دوال پا (فعلا در سفر هستم ودسترسی به منبع خوبی ندارم پس ببخشید اگه زیاد خوب نیست...)میدم:

دوال پا موجودی افسانه ایست که پاهاش مانند تسمه است(دوال در واقع به همین معناست(؟)) گفته میشود که دوال پا برسر راه مردم قرار میگیرد(با سر و وضع یک پیرمرد(؟))و از آن ها میخواهد که او را تا جایی کول کنند ولی به محض آنکه برپشت فرد بنشیند پا هایش را دور او میپیچد و اگر فرد بخواهد خود را خلاص کند،دوال پا او را تحدید میکند که با پاهایش او را خفه میکند و این گونه تا سر حد مرگ آدم بدبخت رو میتازونه...

در ضمن تنها را خلاصی از دستش مست کردنشه

خب انگار خودتون شروع کردید

اول تشکر از پستتون :P

اما یه انتقاد بکنم :دیـ

اگه می خواهید این تاپیک رو ادامه بدید به نظرم ابتدا در مورد هر کدام از موجودات تحقیقی کنید و بعد یه اطلاعات کامل در این زمینه بدید و اگه شد یه عکسی از اون موجود اگر هست بزارید تا بشه اون رو خوب تصور کرد

اصلان: اون لیست رو کامل یادم نیست ولی فکر کنم اینا بودن:دوال پا-بختک-شیردال-سیمرغ-ققنوس(که البته ایرانی نیست)-چمروش-مرغ آمین-اژدها(بقیه اش یادم نیست)

در رابطه با کتاب هم یه کتابی هست نوشته آرمان آرین به اسم نگاره های اهورایی که البته بیشتر بهحرکات نمایشیشون میپردازه چون ایشون خودشون تاتر خوندن(اگه اشتباه نکنم)

هر کمکی که کنید هم خیلی ممنون میشک

خب این لیستی که گفتید خیلی کمه به نظرم چون من بیشتر از این لیست رو دیدم

اما خب برای شروع خوبه و هر کجا به مشکل بر خوردید رو کمک من می تونید حساب کنید

در مورد ارمان ارین همون نویسنده ی کتاب فانتزی هست دیگه درسته ؟؟

این کتابی که ازش اسم بردید دقیاقا اطلاعاتش چه جوری ؟؟ چند صفحه ی است ؟ از چه انتشاراتیه و محتواش چه جوریه ؟؟

خب به نظرم بد نیست با خود اهریمن شروع کنیم. اونطور که شنیدم اهریمن رو میشه یه دارک لورد به حساب آورد.دارک لوردی که توانایی خلق موجودات رو هم داره(مثلا اژدهایان..ولی اینارو شنیدم و نمی دونم تا چه حد درسته). توی تاپیک "تطابق آثار تالکین با اساطیر جهان" چیز هایی در مورد شباهت آفرینش آردا با چگونگی آفرینش در اساطیر ایرانی بیان شد. یکی از کاربران گفت که آفرینش در ایران به مانند سرود آینور هست. حتی ذکر شد که اهریمن امشاسپندان رو مغلوب می کند و خود اهورامزدا ناچار می شود با سرودی اهریمن را روانه ی سایه کند.کلا سوالات من اینه:

1-اهریمن توانایی آفرینش موجودات را داشت؟اگر آره چه موجوداتی را آفرید؟

2-اهریمن جسم فیزیکی داشت؟چون من خودم غیر از داستان ضحاک جای دیگه ای رو نمیشناسم که اهرمین در کالبد فیزیکی ظاهر بشه.

3-داستان شکست دادن امشاسپندان و سرود اهورامزدا حقیقت است؟

یک زمانی این داستان ها عقاید دینی ملت ما بود و بالطبع جدا کردن قسمت دینی از قسمت اساطیری کاری بس دشوار و یحتمل غیرممکن است.

خب من زیاد در زمینه ی اساطیر ایرانی و من جمله اهریمن خبر نیستم که بیام و جواب بدم , دوستانی در سایت هستند نظیر تضاد و سلب که در زمینه ی اساطیر ایرانی بیشتر از من اطلاعات دارند اما خب بتونم تا حدودی جواب سوال شما رو بدم :دیـ

1- بله داشته در واقع اهریمن برادر بزرگ تر اهورا بوده یعنی همون طور که ملکور برادر بزرگ منوه بوده اهریمن هم برادر بزرگ اهورا بوده

اهریمن در اولین افرینش خودش یه هیات دیوانی افرید که اکومن - ساوول و چند تن دیگه بودند در کل تا جایی که یادمه اهریمن موجب افرینش دیوان - پریان - ازدهایان و خرفستران شده

2- اول اینکه ضحاک خود اهریمن نبوده بلکه جادوگری بوده که از زیر دستان اهریمن می شد به شمار بیاریش در واقع اون ابلیسی که به شونه های ضحاک بوسه زد رو اهریمن می گم

اما خود اهریمن هم تا جایی که در چند جایی خوندم دارای جسم بوده و می تونه به شکل مرد جوان و یا پیرمرد دانا و یا مهم ترین شکلش که مار بوده در بیاد

3- منظورت از حقیقت داستن یعنی چی ؟؟ یعنی واقعی هستن این داستان ها ؟؟

در جواب به سوالات اگر با منظور من ک گفتم بوده باشه باید بگم هم آره و هم نه ؟؟

متاسفانه اساطیر ایرانی با دین زردتشت مخلوط شده اند و چون منابع زیادی در دست نیست جداسازی اسطوره از اقعیت خیلی کمه و این باعث ایجاد خیلی از ابهامات در تاریخ باستان ایران می شه و حال این که این داستان ها ولقعی هستند یا دروغ باید چند سالی تحقیق کنی :دیـ

خب سوال دیگه ای نبود ؟؟؟

اگه جواب هام کم یا ابهامی درش هست بگو تا بیشتر توضیح بدم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

نه نه!!!!!

اصلا این که میگید اهریمن برادر اهورا ست ربطی به آیین زتشت نداره این حرفتون کاملا غلطه این متعلق به آیین زروانه:

زروان(وجود مطلق) قبل از هر چیز به تنهایی در جهان وجود داشته و در آرزوی فرزند(پسر)بود و برای هزار سال نیایش کرد(به در گاه کی نیایش کرد؟)تا اینکه آرزویش برآورده شد و باردار شد ولی همون موقع به آرزویش شک کرد...در لحظه ای که به آرزویش شک کرد جنین دیگر در او بوجود آمد(یعنی دوقلو شدند)فرزند اول که حاصل آرزوی پاک زروان بود اهورامزدا و فرزند دوم که حاصل شک او بود اهریمن بود.زروان قول داد(به کی؟)که سلطنت را به فرزندی که اول زاده شود بسپرد اورمزد(که همه ی صفات خوب از جمله دانایی مطلق رو داراست)از این موضموع باخبر شد و برادرش اهریمن را با خبر ساخت و اهریمن رحم زروان را از هم درید تا زودتر متولد شود و خود را به پدرش زروان(!!)معرفی کرد و زروان فهمید که فرزند دیگرش اورمزد حاصل آرزوی پاک است پس(برای اینکه زیر قولش نزنه)پادشاهی جهان را برای مدت نه هزار سال به اهریمن سپرد و فرمانروایی عالم اعلی را به اورمزد سپرد و او آسمان و زمین را آفرید...

راجع به عکس هم چشم تلاشم رو میکنم :P

ا240px-Bartgeier_Gypaetus_barbatus_front_Richard_Bartz.jpg

این عکس هماس که تو ویکیپدیا پیداش کردم...

ویرایش شده در توسط آخیلوس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

نه نه!!!!!

اصلا این که میگید اهریمن برادر اهورا ست ربطی به آیین زتشت نداره این حرفتون کاملا غلطه ای متعلق به یه آیینه دیگه که زرتشت هم تاحدی ازش تاثیر گرفته(اسمشو یادم و چون تو سفرم به کتابام دسترسی ندارم به محض اینکه برگردم اسمشو پیدا میکنم

ببینید اساطیر ایرانی حاصلی از آیین زرتشت،آیین مهر پرستی و اون آیین که گفتم اسمش رو یادم نیست هستند

و امشاسپندان هم 6تا بودن که اگه سپنتامینو هم فرشته باشهمیشن هفت تا...

تا جایی که من اطلاعات داشتم و در اوستا هم بهش اشاره شده که در برابر اهورامزدا , اهریمن قرار گرفته که تولد این دو از زروان در تفسیرات اوستا بهش اشاره شده اما این که این دو از زوران به دنیا امدن بر می گرده به آیین زروانی از طرفی تمام این اتفاقاتی ک داریم در مورد بحث می کنیم بر می گرده به ایین مزدیسنا و شاید همین آیین مد نظر شما بوده باشه

و یه مورد دیگه در مورد هفتمین امشاسپند !!

هفتمین امشاسپند سروش هستش که به معنی اطاعت و فرمان بردای هستش اما اون سپت مینو که بهش اشاره کردید یعنی خرد بزرگ که لقب عالی برای اهورامزدا می باشد :دیـ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

مزدیسنا یا دین بهی که اسامی دیگه آیین زرتشته من مقصودم همون آیین زروان بود....

شایدم حق با شما باشه(اگه تواوستا دیدید)ولی من تا جایی که میدونم اهریمن تو آیین زرتشت در برابر سپنته مینو هست چون تاحالا خود اوستا رو نخوندم

راجع به سپنتا میون هم...من نمی دونم دیگه چی بگم کل دیدم از آیین زرتشت رو بردین زیر سوال ولی من بعضی از این چیزارو توی یک کتاب که برا تدریس تو مدارس زرتشتی بود خوندم ...

البته باید اینو هم در نظر بگیرید که خیلیا برای بدنام کردن این آیین مقدس اونو با آیین زروان و مهرپرستی قاطی کردن...

مثلا بعضی جاها میتونید ببینید که مغ هارو رو حانیون زرتشتی معرفی کردند در حالی که مغ ها تقریبا جادوگرند و روحانیون آیین مهر پرستی هستند

و مراسم دینی عجیبی دارند که تو بعضی هاش حتی خود آزاری میکنن...

راستی یه سوال شما خودتون اوستا رو خوندین؟؟؟

یه توضیح راجع به اژی دهاک:در زبان پهلوی اژی به معنای مار یا اژدهاست و اژی دهاک به معنی ماردوش است که لقب ضحاک تازی بوده...دیدم بعضی جاها اشتباها به پدربزرگ کورش(شاه ماد)را اژی دهاک معرفی کردند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baradil soldier of dale

بالاخره از اون بحث هایی درگرفت که دلم لک زده بود براشون :?

بابت جواب ها بسیار بسیار متشکرم اصلان جان. در ضمن از آخلیوس عزیز هم بابت این تاپیک مفید و جواب هایش بسی متشکرم.

منظورم از حقیقت توی سوال 3 این بود که آیا چنین چیزی در اساطیر ما وجود داره یا ساختگیه؟منظورم اینه که جعلی که نبود که طبق پاسختان میشد نتیجه گرفت جعلی نیست.

****

ببخشید که زیاد سوالات متفرقه می کنم.چون بعد از سال ها بالاخره یه جا گیر آوردم که بشه توش سوال هایم در مورد اساطیر ایران رو بپرسم.(البته این دلیل نمی شه که بحث اهریمن به همین زودی ها بسته بشه :? )

دو سوال پیش اومده که اولیشون زیاد به بحث مرتبط نیست ولی چاره ای دیگه نداشتم.مجبور بودم همینجا بپرسم.

1-سوالم اینه که ماجرای داستان گرشاسب چی بود؟چرا گرشاسب که قهرمان اصلی ایرانیان بود جایش را به رستم داد؟(اصن رستم انگار توی ایران پیش از اسلام محو بود و بعد از اسلام ظاهرا به این شهرت رسید)(اگه دیدید زیاد مرتبط نیست خواهشا پ.خ کنید)

2-سوال مرتبط با تاپیک: اژدهایان در اساطیر ایرانی چگونه توصیف شده اند؟چه اسامیی دارند و در سر راه کدام پهلوانان قرار گرفتند؟(این فکر کنم به ماجرای گرشاسب هم ربط داشته باشه). در مورد خصوصیات ظاهری شون هم سوال دارم که آیا منبعی در دسترس هست؟(آخه هر نگارگری از اژدها توی ایران دیدم , اژدها موجودی مارمانند و با دست و پاهای کوتاه و بعضا دارای یال کشیده شده(خودم حدس می زنم که شاید این تاثیر اژدهای چینی باشه که توسط مغول ها به هنر مینیاتور ایران افزوده شده))در ضمن اژدهای اساطیر ایران بازدمی آتشین دارد؟

***

دوستان ببخشید که زیاد سوال می پرسم.شرمنده کلی سوال رو دستم مونده بود. یه سوال دیگه هم دارم که بعدا می پرسم.

ویرایش شده در توسط baradil soldier of dale

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

با اجازه جناب اصلان(:دی)تا جایی که من میدونم گرشاسب به خواب فرو میره تا در رستاخیز به کمک سوشیانس یا سوشیانت که سومین منجی از فرزندان زرتشت هست بیاد(شاید هم داخل ورجمکرد دژی ساخته شده تا مردمان نیک درش قرار بگیرن تا به کمک سوشیانس برن هست)

راستی رستم هم از نواده های گرشاسب حساب میشه و من فقط میدونم که هم رستم و هم گرشاسب با اژدها که موجود پلیدی هست جنگیدن...

راجع به ورود اژدها توسط مغول ها من اصلا فکر نمیکنم که اینطور باشه چون هم شاهنامه و هم گرشاسبنامه برگردان های کتاب های قدیمی پهلوی و ساسنکریت اند پس اژدها خیلی خیلی قبل از حمله مغول وجود داشته است...

راستی جناب اصلان که میگید اول تحقیق کن،من تحقیقامو کردم!:دی

ویرایش شده در توسط آخیلوس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baradil soldier of dale

راجع به ورود اژدها توسط مغول ها من اصلا فکر نمیکنم که اینطور باشه چون هم شاهنامه و هم گرشاسبنامه برگردان های کتاب های قدیمی پهلوی و ساسنکریت اند پس اژدها خیلی خیلی قبل از حمله مغول وجود داشته است...

نه من منظورم نگارگری و تصویرگری اژدها بود که فکر می کنم از چینی ها تاثیر گرفته شده.

ویرایش شده در توسط baradil soldier of dale

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

؟؟؟چی بگم؟؟؟ :?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

تولد الهه مهر در آیین مهر: (بازم تا جایی که من میدونم:دی)اول از همه این که مهر خدای خورشید نبوده،مهر در واقع خدای پرتو ها خورشید بوده که زندگی بخش و سودمندند...مهر(فکر کنم روز دوم خلق شدن جهان)درون غار و از داخل یک سنگ متولد میشه و هنگام تولد با خودش یه کلاه خود و یک شمشیر داشته...سپس مهر میره سراغ گاو مقدس و اونو میگره وقربانی میکنه، موقع قربانی کردن گاو یک عقرب میاد و بیضه گاو رو نیش میزنه و سگ و ماری هم برای خوردن خونش میان که اینا هرکدوم نماد یک چیزی اند:عقرب--اهریمن،سگ--پاسداری،مار--زندگی.آیین مهر پرستی در زمان نبرد میان ایران و روم به روم واز طریق رومی ها به کل اروپا میره و الآن شما میتونید تو سراسر اروپا مهرابه ها(مکان پرستش مهر)رو ببینید...در ضمن صلیب هم یکی از تاثیرات مسیحیت از آیین مهر هست(صلیب تعریب کلمه چلیپا هست)و احتمال میره که صلیب شکل ساده شده پرتو های خورشید باشه(؟)

ویرایش شده در توسط تور
سهو نگارشی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Edhelharen

آقا این هم یه موجود افسانه ای ایرانی

گاو سریشوک یا هذیوشاز موجودات افسانه ای و اسطوره ای ایران باستان است که ذکری از آن در اوستا نیز آمده استدر اساطیر ایران باستان که به پیش از دوران زرتشت باز میگردند مردمان در دوران کهن قادر نبودند از سرزمینی به سرزمین دیگر بروند مگر بر پشت این گاو سوار شوند[۲].بر طبق یکی از این اساطیر، در دوران تهمورث زمانی که مردم در حال جابجایی بر پشت این گاو بودند آتشدان آنها بر اثر توفان به دریا می ریزد و بجای آن سه آتش بزرگ اساطیر که همان آتش های مقدس هستند جای آن را میگیرند و با درخشش و روشنایی خیره کننده راه را برای عبور مردم نمایان می سازنداین گاو در فرشگرد یا بازسازی جهان آخرین جانوری است که قربانی می شود و تا آن زمان گوپت شاه که موجودی اساطیری بصورت نیم انسان-نیم گاو است از او نگهداری می کند.گاو سریشوگ با نام هذیوش نیز آمده است[۴].

البته خودتون میدونید منبع من کجا بود!! مگه نه؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

معرفی کتاب نگاره های اهورایی:نویسنده:آرمان رین(نویسنه کتابای:پارسیان و من،اشوزدنگه،رویای باغ سپیدو...)/اانتشارات:نشرموج/توضیح کتاب: (این توضیحات رو از این سایت برداشتم:http://www.publiran.com)نویسنده در این کتاب، ماحصل پژوهش خود را در موضوع شخصیت ها و موضوعات «اوستا» با عنوان کلی نگاره های اهورایی در قالب دانشنامة تصویری ـ توصیفی ـ نمایشی، به رشتة تحریر در آورده است. وی پژوهش خود را با تکیه بر شش دفتر اوستا یعنی «گات ها»؛ «سَنیا»؛ «شیت ها»؛ «ویسپَرد»؛ «خرده اوستا» و «وندیدا» انجام داده و شخصیت و موضوعات معنوی یا مادی مطرح در این شش دفتر را به دَه دستة: «خداوند امشاسپندان»؛ «فرشتگان اهورایی»؛ «اهریمن و دیوهای سه دسته»؛ «زرتشت پیامبر و خانواده اش»؛ «شاه گشتاسب و خانواده اش»؛ «شخصیت های اسطوره ای و حماسی»؛ «دشمنان ایران و دین زرتشتی»؛ «پیشوایان دین زرتشتی و نمازها و نیایش ها»؛ «احکام و مجازات دینی» و... تقسیم، و هر یک را با توجه به موارد مورد بحث، مورد توجه قرار داده است. ضمن آنکه در هر فصل راهکارهایی برای پیوند اندیشه های تصویری و نمایشی با سینما و هنر امروز ایران بیان شده و در فصلی مجزا با عنوان «صحنه ها و نمایش ها»، به یکایک فصل های اوستا از دیدگاه قصه و روایت و صحنه، تصویر و نمایش مروری مختصر صورت گرفته است.

با تشکر ازادهلهارن عزیز(اسمتو درست گفتم؟)

جناب اصلان فرمودند که هفتمین امشاسپندان سروش هست ولی من هرچی گشتم بهش برنخوردم(نه تو اینترنت نه تو دو تا کتابی که دیدم)فکر کنم که اسم دیگه یکی دیگه است چون اسامیشون زیاده(اسم بعضی از ماه ها رو از اسم اونا گرفتن)این هم که من گفتم سپنتا مینو فرشته است فقط برداشتم از یک کتاب بود که الآن دیدم که اصلا جنبه مادی و جسم نداره(زرتشت پیامبر ایران باستان پژوهشهاشم رضی)که در این صورت انگره مینو هم جنبه مادی نداره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Edhelharen

البته ما در طول تاریخ بیشتر اسطوره های خودمون رو از یاد بردیم و تنها کسانی که بخوان در این مورد تحقیق کنن از اون ها با اطلاع اند.مثلا اگه شما از یه نفر بپرسید که یه موجود فانتزی ایرانی نام ببر مسلما نمیتونه به راحتی جواب بده. کلا ما ایرانی ها ملت فراموش کاری هستیم؛ نه؟؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

با سلامی دیگر

چه قدر این جا پست خورده { اسمایل این یعنی بوی بحث تازه میاد :| }

خب به ترتیب شروع می کنم پست هایی رو که جوابش رو می دونم جوب می دم اگر کوتاهی در پست ها بود پوزش می طلبم :x

امشاسپندان هم مجوعه هفت فرشته مقدس هستند که هفت دویو در برابرشون قرار میگیرن(راجع به تعداد هم شک دارم)و در واقع صفات اهورامزدا هستند(اگه اشتباه نکنم دقیقا یه همچین چیزی تو سیلماریون که هنوز نخوندمش هست)

و دقیقا در افسانه های اسکاندیناوی هم همچین چیزی عیننا اتفاق میفته تعدادی خدا(فرشته)که غول هایی که دقیقا متضاد اونا هستند در برابرشون قرار میگیرن و تور خدای رعد کارش نبرد با این غول هاست...

در باب مشاسپندان و تعدا آن ها درست فرمودید

امشاسپندان شش تا می باشند که با حضور سروش می شن هفت تا و دیوان هم شش تا هستند و با حضور دیو خشم می شن هفت تا

البته تعدادشون دقیقا معلوم نیست به روایتی و تا حدود 30 نفر هم ذکر شده اند که من در بابا بقیه اشون چیزی نمی دونم اما تعدا اصلیشون در بیشتر منابع همین تعداد است

در مورد این که امشاسپندان صفات خدا باشند من نظر دقیقی ندارم در کتابی که الان حضور ذهن ندارم از انها به عناون صفات خداوند نام برده بود اما در سایر کتاب ها به این نکته شاره نشد بود چون همان طور که از معنی کلمه بر میاد این ها جسم دارند و زمانی که صفات خداوند باشند در واقع می شه گفت شریک خداوند اند که من زیاد قبول ندارم البته این نظر شخصی خودم هست :دیـ

در باب سیلماریلیون همون فصل اول در باب والار و مایار به این نکته اشاره شده !!

در مورد اسطوره های اسکاندیناوی با ین که تشابهاتی بین سطوره های ایرانی دارند اما این که برای هر خدایی غولی باشد من جایی ندیدم :دیـ

مزدیسنا یا دین بهی که اسامی دیگه آیین زرتشته من مقصودم همون آیین زروان بود....

شایدم حق با شما باشه(اگه تواوستا دیدید)ولی من تا جایی که میدونم اهریمن تو آیین زرتشت در برابر سپنته مینو هست چون تاحالا خود اوستا رو نخوندم

راجع به سپنتا میون هم...من نمی دونم دیگه چی بگم کل دیدم از آیین زرتشت رو بردین زیر سوال ولی من بعضی از این چیزارو توی یک کتاب که برا تدریس تو مدارس زرتشتی بود خوندم ...

این که اهریمن برابر اهورمزدا باشه رو که بنده هم به این موضوع اشاره کردم :دیـ

سپنته مینو لقبی برای اهورامزدا می باشد و نمی دونم که چه چیزی در باب کلمه گفتم که دید شما رو نسبت به دین زرتشت برد زیر سوا ؟؟

راستی یه سوال شما خودتون اوستا رو خوندین؟؟؟

:دیـ

بله بنده اوستا رو دیدم البته به زبان پهلوی بود و متاسفانه نتونستم اون رو بخونم :? { نوشته ی خانم ژاله اموزگار بود }

اما خب یه اوستا دو جلدی دارم که زبان فارسی هست !

یه توضیح راجع به اژی دهاک:در زبان پهلوی اژی به معنای مار یا اژدهاست و اژی دهاک به معنی ماردوش است که لقب ضحاک تازی بوده...دیدم بعضی جاها اشتباها به پدربزرگ کورش(شاه ماد)را اژی دهاک معرفی کردند

یه توضیح در مورد آژی دهاک بدم :دی

آژی دهاک از دو جز تشکیل شده : آژی + دهاک

آژی رو خب معنی کردید و در واقع همان اژدها هست که در فارسی دری اژ هست م دهاک رو خیر :دیـ

دهاک که از ریشه dah میاد به معنی گزند هست نه مار به دوش

در واقع معنی کاملش می شه مار گزنده ک لقب ضحاک هست

البته استاد بهار جز دوم رو اسم خاص می دونه

1-سوالم اینه که ماجرای داستان گرشاسب چی بود؟چرا گرشاسب که قهرمان اصلی ایرانیان بود جایش را به رستم داد؟(اصن رستم انگار توی ایران پیش از اسلام محو بود و بعد از اسلام ظاهرا به این شهرت رسید)(اگه دیدید زیاد مرتبط نیست خواهشا پ.خ کنید)

2-سوال مرتبط با تاپیک: اژدهایان در اساطیر ایرانی چگونه توصیف شده اند؟چه اسامیی دارند و در سر راه کدام پهلوانان قرار گرفتند؟(این فکر کنم به ماجرای گرشاسب هم ربط داشته باشه). در مورد خصوصیات ظاهری شون هم سوال دارم که آیا منبعی در دسترس هست؟(آخه هر نگارگری از اژدها توی ایران دیدم , اژدها موجودی مارمانند و با دست و پاهای کوتاه و بعضا دارای یال کشیده شده(خودم حدس می زنم که شاید این تاثیر اژدهای چینی باشه که توسط مغول ها به هنر مینیاتور ایران افزوده شده))در ضمن اژدهای اساطیر ایران بازدمی آتشین دارد؟

1- اول این که خطاب به جناب آخیلوس :

اجازه ی ما هم دست شماست :x

توضیحات کلی رو آخیلوس عزیز داد

گرشاسب جد رستمه که خود از تخمه ی فریدون است به خوابی عظیم فرو رفته و زمان سوشیانس دوباره بیدار می شه

در واقع یه جا خوندم گرشاسب همون نریمان هست ؟؟

در کل تو شاهنامه و گرشاسب نامه طوسی توضیحاتی در باب این کارکتر گفته شده است

در مورد معروفیت رستم ؟ والا من اولین بار این موضوع رو می شنوم :دی

2- :?

تضاد جون کجایی که بیای بحث اژدها شد :?

در کل اژدها تو جهان دو نوع هست

یکی اژدهای چینی و یکی اژدهای غربی که تفاوت زیادی با هم دارند خیلی زیاد

ازدهای چینی موجودی پاک و مقدس و همانند فرشته ها هست اما اژدهای غربی و من جمله ایران موجودی شیطان صفت ست

اما تصویر گری اژدها خیلی پیچیده و طولانی هست و دقیقا همون ویژگی هایی رو که گفتی داره اما فکر نکنم از اسطوره های چینی گرفته شده باشه !!

در مورد باز دمی اژدها هم باید نماد گرایی رو به کار ببری :| اما تا جایی که یادمه آتیش ندیدم :دیـ

در کل اژدها در اساطیر ایران جایگاه ویژه ای داره و تو این چند خط نمی شه توضیح داد

انشاا.. جناب اخیلوس با یه پست کامل در باب این موجود برای ما توضیح می دهند

اهریمن هم موضوع پیچده ایه چون خیلی سعی شده با در آمیختن آیین زرتشت و زروان زرتشتیان را به پرستش دوخدا متحم کنند شایدم واقعا دو خداییا(این دو خدایی بودن یه اصطلاح خوبی داشتا...اصلا یادم نیست)

در باب اهریمن سخن ها بسیار است و در این چند پست نمی شه در موردش صحبت کرد :) این که اهریمن وجودش از کجاست و چرا وارد دین شد و یا ین که چرا از اهورا جداست و ..

در مورد دو خدایی هم اسمش ثنویت هست

در واقع ما در ادیان یه ثنویت یا دوگنگی داریم و یک تثلیث یا سه گانه گی

که ایران زمین ثنویت داره

من پستم خیلی طولانی شد و نمی تونم تمام پرسش ها رو جواب بدم شرمنده مخصوصا این که جناب آخیلوس وارد ایین مهر شدند که این خودش کلی کار داره :دی

اما یه سوال رو جواب می دم و پستم رو تموم می کنم و باقی باشه برا بعد :دی

جناب اصلان فرمودند که هفتمین امشاسپندان سروش هست ولی من هرچی گشتم بهش برنخوردم(نه تو اینترنت نه تو دو تا کتابی که دیدم)فکر کنم که اسم دیگه یکی دیگه است چون اسامیشون زیاده(اسم بعضی از ماه ها رو از اسم اونا گرفتن)این هم که من گفتم سپنتا مینو فرشته است فقط برداشتم از یک کتاب بود که الآن دیدم که اصلا جنبه مادی و جسم نداره(زرتشت پیامبر ایران باستان پژوهشهاشم رضی)که در این صورت انگره مینو هم جنبه مادی نداره

اول این که می شه اسم دو کتابی رو که دارید بگید ؟؟

اول این که هفتمین امشاسپند سروشه که تو اوستا بهش می گن سرئوش sraosha که به معنی اطات و فرمانبرداری هست که دیو مقابل اون دیو خشم هست

سروش در واقع پیام آور اهورامزدا محسوب می شه یا همون هرمس خودمون تو اساطیر کلاسیک

تو یشت 11 یا 12 و یا شاید 10 بود دقیق یادم نیست که به اسم سروش هست و هفدهمین روز هر ماه رو می گن سروش

تو ارداویرافنامه هم که هست و همراه اذره

سپت مینو که از دو جز سپنت یا همون سفند و جز دوم مینو به معنی خرد مقدس هست تشکیل شده که یکی از جلوه های اهورا مزدا نه خود اون مثل الله برای خدای مسلمون ها و همین طور انگره مینو برای اهریمن امیدوارم منظورم حرفم شده باشید

در کل پست طیاد شد و باقی مسائل باشه برا بعد

پ.ن :

من ساعت 15 اومدم فروم ام چون تو جایی بودم نتونستم زودتر جواب بدم وقعا پوزش می طلبم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

به به جناب اصلا منم منتظر یه بحث حسابی ام...

خوب منم به ترتیب جوابتونو میدم اول از همه اینکه اون سروش همون سپنتا مینوهه چون هیچ جا اسمی ازش نبود و من مطمینم که دیو خشم اکومنه

نه امشاسپندان شریک خدا نیستند،یکی از ویژگی های آیین زرتشت اینه که صفات خدا توش تجسم پیدا میکنن

این استوره اسکاندیناوی رو من راستش توی یه مستند که راجع به طور دیدم...

این که میگید سپنتا مینو اسم خداست درسته در واقع اسم همه امشاسپندان ویژگی های خداس مثلا مرداد یا امرداد یا امرتات یعنی پاینده و جاودان(بی مرگ)(گاتا ترجمه استاد پورداوود)

(یه دور تایپ کردم پاک شد حالا از اول)...آها ثنویت دقیقا همونیه که دنبالش بودم!(حافظه ام داره تعطیل میشه...)

راجع به برادری اورمزد و اهریمن من کی تایید کردم؟؟اتفاقا کاملا مخالفم این مال آیین زروانه نه زرتشت

اون دوتا کتاب:یکیش که نگاره های اهورایی دومیش زرتشت پیامبر ایران و فکر کنم تو اون گاتایی که گفتم هم بود(مقدمه اش)

با تشکر اطلاعات خیلی خوبی دارید من تو اینترنت خیلی دنبال اوستا گشتم ولی نتونستم پیداش کنم تا حالا هم تو کتابفرشی ندیدمش...

این جا افتاد(منم با این تایپ کردنم!!)کتاب زرتشت پیامبر ایران پژوهش هاشم رضی

اگه نشانی برا دانلود اوستا دارید خیلی ممنون میشم بگید

ویرایش شده در توسط آخیلوس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

به به جناب اصلا منم منتظر یه بحث حسابی ام...

خوب منم به ترتیب جوابتونو میدم اول از همه اینکه اون سروش همون سپنتا مینوهه چون هیچ جا اسمی ازش نبود و من مطمینم که دیو خشم هم انگره مینو هستش

نه امشاسپندان شریک خدا نیستند،یکی از ویژگی های آیین زرتشت اینه که صفات خدا توش تجسم پیدا میکنن

این استوره اسکاندیناوی رو من راستش توی یه مستند که راجع به طور دیدم...

این که میگید سپنتا مینو اسم خداست درسته در واقع اسم همه امشاسپندان ویژگی های خداس مثلا مرداد یا امرداد یا امرتات یعنی پاینده و جاودان(بی مرگ)(گاتا ترجمه استاد پورداوود)

(یه دور تایپ کردم پاک شد حالا از اول)...آها ثنویت دقیقا همونیه که دنبالش بودم!(حافظه ام داره تعطیل میشه...)

راجع به برادری اورمزد و اهریمن من کی تایید کردم؟؟اتفاقا کاملا مخالفم این مال آیین زروانه نه دین بهی

اون دوتا کتاب:یکیش که نگاره های اهورایی دومیش زرتشت پیامبر ایران و فکر کنم تو اون گاتایی که گفتم هم بود(مقدمه اش)

با تشکر اطلاعات خیلی خوبی دارید من تو اینترنت خیلی دنبال اوستا گشتم ولی نتونستم پیداش کنم تا حالا هم تو کتابفرشی ندیدمش...

این جا افتاد(منم با این تایپ کردنم!!)کتاب زرتشت پیامبر ایران پژوهش هاشم رضی

اگه نشانی برا دانلود اوستا دارید خیلی ممنون میشم بگید

من يه انتقاد از شما بكنم

چرا پست هارون رو اين قدر عوض مي كنيد ؟؟

من الان دوباره صفحه رو رفرش كردم ديدم به پست تون اضافه شده ؟؟ :?

در مورد سروش اگه أوستا داريد به يشت ١١ كه معروف به سروش يشت هادخت است مراجعه كنيد و تو كرده دوم و چهارم در مورد سروش توضيح مي ده همون اولش مي گه كه :

" ان كه هرگز به خواب نرود و هوشيارانه آفرينش مزاد را نگه داري كند "

اين دقيقا با توضيحي كه به شما دادم برابري مي كنه كه سروش يه فرشته هست مثل ساير امشاسپندان نه خود اهورامزدا !!

تو كرده ي چهارم هم دقيقا مي گه :

" ان كه اهورامزداي اشون او را به درهم شكستن ديو خشم خونين درفش گماشت "

و تو همون كرده مي گه كه خود أهورا به سروش دين ياد داد ؟؟

چه جوري ميشه كه أهورا به خودش دين ياد بده ؟؟

اميدوارم متقاعد شده باشيد 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

به خدا شرمنده ام اگه بخوام همشو با هم تایپکنم ممکنه پاکشه :? الآن همبین پست بالارو یه قسمتیشو دوبار نوشتم،راستی بابت راهنمایی تون راجع به نغم های از آتش و یخ هم ممنون...

بعد اینکه من توی یک کتاب تدریس تو مدارس زرتشتی(اصلا اسمش رو یادم نیست) یه نمودار دیدم بالا اورمزد بود و ازش یه خط میومد پایین و به دو قسمت میشد:یکیش انگره مینو و دیگری سپنتا مینو

به خاطر همینه که من میگم سپنتا مینو خدا نیست آرمان آرین هم تو یه کتابش(البته داستان کوتاه بود و منبع درد بخوری نیست!)به اسم رویای باغ سپید سپنتا مینو رو همسان جبرییل میدونه و البته ضد اهریمن...

بازم چون شما منبعتون اوستاست من قبول میکنم چون منبع بهترییه و من متاسفانه بهش دسترسی ندارم. :?

راستی نظرتون راجع به پستم راجع به الهه مهر چیه؟من خیلی راجع به مهر پرستی تحقیق کردم ولی متاسفانه هیچ وقت منبع خوبی نداشتم و فقط تو اینترنت راجع بهش خوندم...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

به خدا شرمنده ام اگه بخوام همشو با هم تایپکنم ممکنه پاکشه :? الآن همبین پست بالارو یه قسمتیشو دوبار نوشتم،راستی بابت راهنمایی تون راجع به نغم های از آتش و یخ هم ممنون...

بعد اینکه من توی یک کتاب تدریس تو مدارس زرتشتی(اصلا اسمش رو یادم نیست) یه نمودار دیدم بالا اورمزد بود و ازش یه خط میومد پایین و به دو قسمت میشد:یکیش انگره مینو و دیگری سپنتا مینو

به خاطر همینه که من میگم سپنتا مینو خدا نیست آرمان آرین هم تو یه کتابش(البته داستان کوتاه بود و منبع درد بخوری نیست!)به اسم رویای باغ سپید سپنتا مینو رو همسان جبرییل میدونه و البته ضد اهریمن...

بازم چون شما منبعتون اوستاست من قبول میکنم چون منبع بهترییه و من متاسفانه بهش دسترسی ندارم. :?

راستی نظرتون راجع به پستم راجع به الهه مهر چیه؟من خیلی راجع به مهر پرستی تحقیق کردم ولی متاسفانه هیچ وقت منبع خوبی نداشتم و فقط تو اینترنت راجع بهش خوندم...

نه بابا دشمنتون شرمنده :|

در مورد نغمه هم وظیفه بود

اون کتابی رو ک می گید جلد سختی داشت و کاغذش روغنی بود :دیـ { فکر کنم یه بار دیده باشم همچین کتابی رو }

در مورد اون نموداری که کشیدید من اطلاع ندارم :?

اما از آنجایی که تو چندین کتاب خوندم و حتی در خود گات ها که نوشته ی خود زرتشت هست گفته شده که دین مزدیسنی یک دین دوخدایی هست یعنی خدایی برای خیر و خدایی برای شر البته الان دقیقا یادم نیست که آدرس اون نوشته کجا بود

ولی یدامه که می گفت سپند مینو یا همان خرد نیک در برابر انگرمینو خرد خبیث قرار داره و در کتاب های دیگه ای که خوندم سچند مینو یا همان خرد نیکو رو اهورامزدا و اون یکی رو اهریمن ثبت کرده بودند

مهر و الهه ی مهر :)

والا پستتون رو خوندم خیلی خلاصه در مورد مهر گفته بودید اما مهر و آیین اون و این که اون زمانی بزرگترین خدا بوده و بعد می شه ایزد تو اساطیر ایرانی و ریشه های اون تو خدایان هندی و از اون مهم تر تاثیرات این آیین بر دین مسیحیت و عرفان مسیحیت و از همه مهم تر مخفی بودن این ایین { تا جایی که یادمه البته } و کم بود منابع دست به دست هم می ده که که یه موضوع خیلی گسترده ای باشه و در یک پست که سهله شاید در چندین کتاب بشه در موردش بحث کرد از اون نماد گراییش گرفته تا اسطوره ها و داستان هاش

شما اگه جایی مد نظرتونه بگید تا بهتون کمک کنم :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آخیلوس

همین که مارو از نظراتتون بره مند کنید خیلیه من تازه به این نتیجه رسیدم که اطلاعاتم خیلی محدوده...

الآنم که گفتم تو سفرم وقتی برگشتم صد درصد مطالبم رو بهتر میکنم...

این بار زیاد وقت ندارم این یه کپی از ویکی پدیاست...

بختک در افسانه‌ها و باور عامیانه ایرانی نام موجودی تخیلی است که شبها قصد خفه کردن افراد در خواب را دارد. برخی منابع نیز بختک را با کابوس هم‌معنی دانسته‌اند. البته بختک با کابوس هم معنا نیست، بختک موجودی نامریی است که شب هنگام بر بدن انسان چیره می‌شود و تمام بدن را در اختیار گرفته و قفل می‌کند، درین حالت انسان فقط نظاره گر ناتوانی خود است. ترسی بدون دلیل وجود انسان را در بر می‌گیرد و انسان توان کوچک‌ترین واکنشی نسبت به این ترس ندارد.در برخی باورهای قدیمی معتقدند که بختک روی سینه افراد می‌نشیند و تمام وجود انها را فلج می‌کند. شاید ترس انسان گرفتار این موجود نیز بدلیل این است که حضور انرا بر روی خود احساس می‌کند ولی نمی‌تواند انرا ببیند. برخی دیگر بر این باورند که بختک در درون انسان رخنه می‌کند و بدن را در اختیار می‌گیرد. اصطلاح «بختک روی زندگیش افتاده» نیز ازین جا وارد ادبیات فارسی شده‌است.

بختک یا فرنجک، به عقیده عوام، کنیز اسکندر بود. هنگامی که کلاغ به مشک محتوی آب حیات که اسکندر با خود از ظلمات آورده بود منقار زد و آن را درید و آب حیات بر زمین ریخت، این کنیز بی درنگ مشتی از آن آب را برداشته نوشید و اسکندر که سخت خشمگین شده بود به ضرب شمشیر بینی او را بینداخت، و فرنجک از گِل، و به قولی از خمیر، بینی ئی برای خود ساخت. فرنجک که به سبب نوشیدن آن آب عمر جاودانه یافته‌است چون کسی را به پشت خفته ببیند بر سینه او می‌جهد. اگر در آن حال خفته بیدار شده چنگ در بینی او اندازد فرنجک از بیم آن که بینیش کنده شود گنجی از گنجهای اسکندر را که می‌شناسد رشوت خواهد داد تا دست از بینیش بردارد. بختک که به سبب همین افسانه بینی گلی، دماغ گلی و خمیری نیز خوانده می‌شود به عقیده عوام در تاریکی و بخصوص زیر درخت‌ها و در جنگل‌ها و باغ‌ها می‌گردد. ظاهرأ این اعتقاد از ناآگاهی عوام به گاز کربنیکی که شب‌ها از گیاهان متصاعد می‌شود و کسی را که در جنگل یا در زیر درخت خفته باشد به خفقان می‌افکند ناشی شده‌است.برخی افراد معتقدند، در صورتی که بتوان گلو یا دماغ بختک را گرفت، می‌توان هر آرزویی کرد تا بختک آن را برآورده کند.

280px-John_Henry_Fuseli_-_The_Nightmare.JPG

عکس ومتن:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DA%A9

این نشونی یه وبلاگه که البته بحثش زبانشناسییه ولی کتابای خوبی داره برا دانلود( منکه نتونستم دانلود کنم ولی اگه دانلود کردین برا منم تعریف کنین :?)http://www.zbastani.blogfa.com/

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...