dreamwalker 125 ارسال شده در ژوئن 24, 2013 واقعا جای این سوال هست که اگر شما یک روز سرزمین آردا رو کشف کنید چکار میکنید؟ دوستان در این تاپیک شما باید بگید حقیقتا چکار میکنید اگر روزی به وجود حقیقی اردا پی ببرید منتظر نظراتونم و لطفا از دعوا و بحث نا مربوط بپرهیزید 13 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تور 9,804 ارسال شده در ژوئن 24, 2013 اگر من روزی سرزمین میانه رو پیدا کردم یا راحت تر بگم رفتم به سرزمین میانه حقیقتا ابتدا زمان رو میپرسیدم! که الان کی هست و کجای داستانه. امیدوارم دیر نرسیده باشم و بتونم به سهم خودم دردی رو از درد های سرزمین میانه در دوران های اول و سوم درمان کنم. البته امیدوارم سر از هاراد یا فورودویت در نیارم چون اولیش که مشخصه. گیر ایسترلینگ ها میفتم و دومیش هم شاید یخ بزنم! امیدوارم الف ها منو پیدا کنن چون اگر انسان ها باشن یا دورف ها کلی باید بهشون ثابت کنی دشمن نیستی و برای جاسوسی نیومدی. در عوض الف ها که چه از دشمن و چه دوست خوب مراقبت میکنن. دوست داشتم توسط الف ها آموزش ببینم، آموزش حکمت، آموزش زبانشون، آموزش نظامی و... اگر دوران اول بودیم که گوندولین راهمون نمیدن! پس احتمالا برم دور-لومین یا هر جای دیگه ای. دوست ندارم بیکار بشینم و زخمی شدن سرزمین میانه رو توسط ارتش ملکور نگاه کنم. پس در جنگ ها شرکت میکنم. اگر دوران سوم بود به میناس تی ریت می رفتم. از شهر دفاع میکردم. یا اگر اقتضای زمان بود به یاران حلقه می پیوستم و دوست داشتم همه جوره مفید باشم چون اصولا آدمی نیستم که یک جا بشینم و گذر زمان رو تماشا کنم. خب دیگه همشو خودم نگم بذارین یکم دوستان دیگه بگن. 20 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Morgoth - Melkor 398 ارسال شده در ژوئن 24, 2013 درود اگر روزی آردا کشف بشه ترجیح میدم در بین الف ها و انسان ها برم و هنر هاشون رو یاد بگیرم و بعدا علیه خودشون استفاده کنم و در آخر آردا رو از وجود الف ها و انسان ها پاک کنم البته قبل از اینکه به سمت Sauron برم باید زبان دورف ها رو کامل یاد بگیرم ( قبل از اینکه به فکر نابودی الف ها و آدم ها باشم ، باید زبان موردور هم کامل یاد بگیرم ) 8 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
blackhole 604 ارسال شده در ژوئن 24, 2013 ایده ی خوبیه morgoth احتمالا منم همین کار رو می کنم ولی هیچ وقت به سمت سایرون نمی رم بلکه یه کاری می کنم اون محتاج من بشه :Ring: 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
hamid stormcrow 5,052 ارسال شده در ژوئن 24, 2013 خوب اگه من سرزمین میانه رو کشف کنم اول می رم سازمان ثبت اختراعات و اکتشافات این کشف بزرگ رو ثبت می کنم بعدشم نام کاربریمو از مرغ طوفان به کریستوف کلمب تغییر می دم! :دی ولی جدا از شوخی بستگی داره از کدوم زاویه وارد بشیم و در کدام دوران وارد بشیم. اگه دوران سوم بود و از سمت میت لوند وارد بشم اول یه سری به شایر می زنم و با برگ لانگ باتم یه دلی از عزا در میارم بعد یه سری به عمو تام می زدم و دور هم یه کم گل می گفتیم گل می شنیدیم. به احتمال زیاد یه سری هم به سارومان تو آیزنگارد می زدم کلا خیلی دوست دارم داخل اورتانک رو ببینم و ازش بپرسم این آرتروز نمی گیره هر روز این همه پله رو بالا و پایین میره: دی بعدش هم احتمالا می رفتم پیش دایی الروند ودر مورد خطر آرگورن و این ماری که داره تو آستین پرورش می ده هشدار میدادم! :دی آخر سر هم می رفتم لورین پیش بانو و بعد از یه سری حالاتی که بهم دست می ده و اینجا جای شرح دادنش نیست کلی ازش هدیه می گرفتم و یه سوال خصوصی هم ازش می کردم که شوهر از این ماست تر نبود که شما گیر اوردی؟ :دی آخر سر هم از همونجا از طریق آندوین بر می گشتم خونه حوصله رفتن بیشتر به سمت شرق رو نداشتم! 14 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ARMIN THE DARK LORD 37 ارسال شده در ژوئن 24, 2013 مگه آردا سر سوزنه که پیداش کنیم؟ 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
dreamwalker 125 ارسال شده در ژوئن 24, 2013 من به شخصه میگم از این سرزمین دفاع میکردم به شمال میرفتم و با دوناداین های شمال هم پیمان میشدم و به تمامی ستارگان سوگند میخوردم تحت هر شرایطی تکاوران را زمین نزنم ما شمال را از دست ارباب تاریکی و 9 سوارش ازاد میکردیم به سیاه بیشه ی عظیم میرفتم و با الفهای بی همتا در کمانداری دوست میشدم از انجا به اربور هم میرفتم و به داین پا اهنین و خاندان تورین درود میگفتم و سرانجام به جنوب و به دیدار همنژادی هایم میرفتم گاندوریان به کمک انان به جنوب و شرق رهسپار میشدیم و انسان های گمراه شده را(هارادریم و ایسترلینگها)به نیکی و اتحاد علیه ارباب تاریکی دعوت میکردم سرانجام به همراه بلرام عقاب بزرگ کوهستان مه الود به سرزمین خویش کوهستان سیمرغها باز میگشتم پایان سفر 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
msa_dino 1,225 ارسال شده در ژوئن 24, 2013 (ویرایش شده) اگر به آردا برسم، نه جنگ جو میشم، و نه ماجراجو!! بلکه جهانگر می شم. شاید هم تاجر شدم، بلکه به این بهونه بتونم ، شهر ها و اماکن شکوهمند و زیبایی که فقط توصیفشو توی کتاب خوندم از نزدیک به نظاره بنشینم.... از میناس تریس به ادوراس برم، در دشت های روهان سواری کنم، از اونجا به فنگورن و بعدش از لوتلورین و موریا بگذرم. بعد در طول آندوین به شمال، به دیل و اربور حرکت کنم. تالار های ترادویل رو ببینم ، از کوهستان مهالود عبور کنم، از فراز ودرتاپ زمین های اریادور رو دید بزنم و نهایتا در هابیتون و شایر به سفرم خاتمه بدم و تا آخر عمر اونجا زندگی کنم.... کاش چنین میشد...! ویرایش شده در ژوئن 24, 2013 توسط msa_dino 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
MORGOMIR 1,688 ارسال شده در ژوئن 25, 2013 من وقتی که آردا رو کشف کردم مستقیم میرم پیش ارباب تاریکی سائرون بزرگ و آهنگری یاد می گیرم و بهترین شمشیر ها و زره ها رو برای خودم می سازم .بعد به آرنور سفر می کنم و پادشاه جادو پیشه ی انگمار رو ملاقات می کنم و ازش درخواست می کنم که دو عدد خاتم جادویی برای انگشت اشاره و بلندم بسازه .و بعد در قسمتی از شایر کلبه ای میساختم و شروع میکردم به ساختن جادوهای تاریکی و به کمک این جادو ها کاری می کردم که شایر به نفرین خشک سالی دچار بشه و بعد به عنوان جاسوس به روندل میرفتم و الروند رو به یک مبارزه دعوت می کردم ولی در مبارزه نمی کشمش فقط کاری می کردم که دیه لورد الروند صداش نکنن و در قسمتی از کوهای گنداباد برای خودم قصری بزرگ می ساختم و به موقعش در جنگ به اربابم سائرون کبیر خدمت می کردم. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
سیه تیغ 763 ارسال شده در ژوئن 26, 2013 جناب دریم واکر یاد نارنیا نیفتادن احتمالا ؟!! علی ای حال من اگه پی ببرم آردا حقیقیه ، از خدا میخوام منو به اونجا ببره . اونجا دشمن ها و ترس ها شناخته شده هستن و این تنها چیزیه که من توی دنیای واقعی نیاز دارم . بعدش هم سعی میکردم که یه جوری به ریوندل باستان راه پیدا کنم تا بتونم کتب حکمت رو بخونم ، و در نهایت ، با تحقیق در رابطه با بقایای سیلماریل ها ، عمر خودم رو در این راه صرف کنم . برای یک پایان خوب هم راهی غرب میشدم تا اگر هم نشد که غرب رو پیدا کنم ، در دریا بمیرم . من به واقع دل در گرو دریا دارم . 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Rezio.niki 55 ارسال شده در ژوئن 27, 2013 منکه مستقیم میرم پیش داین پاآهنی تویه اره بور.تادرشکوه اون کوه بزرگ غرق بشم.ونذارم پایه هیچ الفی به اونجابرسه :Ring: 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Light king 462 ارسال شده در ژوئن 27, 2013 فکرشو بکن !!! نمیدونم باید دقیقا چیکار کنم !!! خیلی کار ها هست که میشه کرد مثلا بری با ترول ها عکس فیسبوکی بگیری :Ring: یا بانجی جامپینگ از بالای ریوندل !!! شاید برم با والار گپ بزنم و بحث فلسفی بکنم ! یا برم به دورف ها اسب سواری یاد بدم و با الف ها مسابقه دو بدم ولی از همه بیش تر این حال میده که بدونی داستان های تالکین واقعی بوده باشن نه ؟؟؟؟ 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Morgoth - Melkor 398 ارسال شده در ژوئن 28, 2013 اگر آردا یه روز کشف بشه حالا جدا از کارایی که انجام بدیم به نظر من یکم ترسناک میشه چون اصولا بعضی از ما که طرفدار سائورون هستن 100% سرانجام کار رو به اون اطلاع میدن و کلا روند داستان تغییر می کنه 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
amir18 369 ارسال شده در ژوئن 28, 2013 (ویرایش شده) با سلام اول همه جای اونو میگشتم (نقطه به نقطه) ،بعد همه زبانهای اونو یاد میگرفتم. با همه افراد سرشناس اونجا مینشستم و صحبت می کردم.و................ ویرایش شده در ژوئن 28, 2013 توسط amir18 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
blackhole 604 ارسال شده در ژوئن 28, 2013 اگر آردا یه روز کشف بشه حالا جدا از کارایی که انجام بدیم به نظر من یکم ترسناک میشه چون اصولا بعضی از ما که طرفدار سائورون هستن 100% سرانجام کار رو به اون اطلاع میدن و کلا روند داستان تغییر می کنه :Ring: نه این کار و نکن هیچی به سایرون نگو که آخرش چی میشه :| 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ARMIN THE DARK LORD 37 ارسال شده در ژوئن 29, 2013 من یکی از همکلاسی های سابقم تو شهر میانه نزدیک تبریز زندگی میکنه. خب اونجا آرداست دیگه! 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
baradil soldier of dale 1,529 ارسال شده در ژوئن 30, 2013 (ویرایش شده) اگه آردا رو کشف کنم: (فقط امیدوارم قبل از مرگ اسماگ باشه) اول از همه میرم با هر بدبختی زبان سیاه رو یاد می گیرم چون نون تو زبان سیاهه. بعد میرم دول گولدور خدمت اربابم سائورون. بعد سعی می کنم جایی بین افراد نزدیکش باز کنم و با زبان سائورون رفیق فاب باشم تا راحت تر بتونیم زیراب نزگول هارو بزنیم( نمی دونم چرا همش حس می کنم زبان سائورون به شدت از ویچکینگ و خامول و شرکا بدش میاد!) بعدش به سائورون می گم: من میتونم دو متحد خوب برای شما گیر بیارم. فقط ارتشی از اورک ها به من بدید تا بتونم در امنیت وارد موریا و قلمرو گابلین ها بشم! بعد وقتی با ابهت وارد دروازه شرقی موریا بشم فرمانده گابلین هارو فرا می خونم که به من مکان بالروگ رو نشون بده. بعد اونم به احتمال زیاد سنکوپ می کنه و با ترسو لرز مارو میبره پیش بالروگ و خودش الفرار! بعد به بالروگ می گم: از طرف سائورون فرمانروای سرزمین میانه و نایب فرمانروای آردا ملکور تو را برای جنگ به خدمت سائورون فرا میخونم.(نمیدونم رابطه بالروگ ها با سائورون تو دوران اول خوب بود یا بد!) بالروگ هم قبول بکنه یا نکنه مهم نیست فقط امیدورام بلایی سرم نیاره! بعدش یه سر خدمت اسماگ میرم و اونم برای خدمت به سائورون فرامیخونم و بهش وعده حکومت بر شهرهای دورف ها در اوروکارنی رو میدم. اونم به احتمال زیاد قبول می کنه. سائورون هم در پاداش من ازم می پرسه می خوای فرمانروای کجا بشی؟ منم تو جواب می گم ایزنگارد و به احتمال زیاد رقابت من و زبان سائورون شروع میشه! حالا تو فاصله ای که سائورون هنوز به موردور نرفته یه سر به کل سرزمین میانه میزنم و حالشو می برم! یه سر هم حتما به جنگل هاراد می زنم! ویرایش شده در ژوئن 30, 2013 توسط baradil soldier of dale 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
☼KING MELKOR☼ 17 ارسال شده در ژوئن 30, 2013 اگر من روزی آردا رو کشف کنم. اول در بین الف ها جا باز میکنم دانش ومهارت هاشونو مخصوصا جنگی فرا میگیرم.بعد یک شمشیر الفی برای خودم درست میکنم زبان موردوری رو یاد میگیرم البته بعد از زبان الف ها.بعد الف ها رو علیه انسانها به جنگ وامیدارم.و چیز که بیش از همه بهش مایلم پیدا کردن راداگاست قهوه ایه تا حسابش رو برسم به نظرم رحمش به موجودات جنگل فوق العاده مسخره ست.ولی در آخر بگم به عنوان یه آینور حساب کل آردا رو میرسم چه خوب باشن چه بد. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
white witch 1,059 ارسال شده در ژوئیه 6, 2013 (ویرایش شده) خوب... مطمئنا رفيق الفا مي شدم ولي از گالادريل زياد خوشم نمي ياد !شايد يه سر مي رفتم ريوندل يه چرخي مي زدم يه خستگي در مي کردم يه چند تا سلاح هم از الروند به زور هديه مي کردم بعدش د برو که رفتيم البت يه اسبم مي گرفتم ولي اگه نيزه ي گيل گالاد باشه اونو حتما مي گيرم ازش!بعد يه سر مي رفتم ميرک وود يه کم سر به سر الفا مي ذاشتم يه کم خوش مي گذروندم بعدش پا مي شدم مي زدم به بيابون!البته بستگي داره زمانش کي باشا حوصله ندارم شمشيرو نيزه رو الکي خر کش بکنم اين و اونور!اگه سايرون باشه خوب مي ريم از وجودش مفيوض مي شيم!شايدم يه سر مي رفتم گوندور ولي روهان هم مي رفتم و احتمالا با همشون رفيق مي شدم !آخرشم کپه ي مرگمو مي ذاشتم مي مردم!به هر حال بايد بميريم ديگه! ویرایش شده در اوت 23, 2013 توسط white witch 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
torambar 1,523 ارسال شده در ژوئیه 6, 2013 اگه من راه رفتن به آردا رو پیدا میکردم، مطمئنا به هیچ کس چیزی در موردش نمیگفتم و هر مدرکی مثل نقشه یا سفرنامه... که راه رسیدن به آردا رو نشون میداد یا شایدم خود اون راه رو یه جوری از بین می بردم تا هیچکس از انسان های این دنیای کثیف به آردا نرسه که بعد از مدتی بخواد تولیدمثل کنه و آت و وسیله ها و آشغال های اینجا رو به آردا ببره و اونجا رو گند بزنه. آردا باید یه دنیای بزرگ و زیبا باشه که دست نخورده بمونه. آردا در تخیل ما باید باشه، نه محیط زیست ما 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LORD LOSS 2,422 ارسال شده در ژوئیه 8, 2013 اگه یه روز آردا را کشف میکردم سعی میکردم کمک کنم که مه ملکور آزاد شه اصله کی گفته همیشه باید فرمانروا های خوب وخوشگل پیروز شن؟خواب حالا نمیشه یه مدتم فرمانروای تاریکی حکومت کنه ؟راستش سایرن دیگه کاری نمیتونه بکنه ویه مهرهی سوختس .الان دیگه نوبت ملکوره که انتقام بزرگشو بگیره. 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تامنس 1 ارسال شده در ژوئیه 26, 2013 هیچی دیگه باید چیکار کنم خب برمیگشتم در موردش به هیشکی نمی گفتم چون اگه بگم هم فکر میکنن دیونم کلا خودمو می زدم به نفهمی 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
white mountains wizard 29 ارسال شده در اوت 22, 2013 به عنوان جادوگر چند هزار ساله ي آنگمار،انتقام سرورم ويچ كينگ رو از الف ها و آرنورميگرفتم.اورك هاي كوهستان را با هم متحد ميكردم و همچون بهمني سرد و خوفناك بر سر آرنور فرود مي آمدم. وآنگاه در بلنداي كوه پس از نواختن شيپور خواهم گفت:من نه زنده ام و نه مرده.نه سرد هستم و نه گرم.من فقط سوگند ياد كرده ام كه راه سرورم ويچ كينگ رو ادامه دهم.با دوستان او دوست و با دشمنان او دشمن باشم. 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آخیلوس 374 ارسال شده در اوت 31, 2013 من اگه یه روز پام به آردا میرسید دوست داشتم به فنگورن میرفتم و اگه انت ها میپذرفتنم تا آخر عمرم پیش اونا زندگی میکردم...شایدم شروع به جهانگردی میکردم تا انت بانو هارو پیدا کنم 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
The secret wizard 2,001 ارسال شده در سپتامبر 3, 2013 تايپك خيلي جالبيه.من اگر يك روز آردا رو پيدا كنم،زندگي ام رو در اونجا ادامه ميدم و مهم نيست در كدوم قسمت.خواه در مقدس ترين سرزمين مثل لوتلورين و خواه در دور افتاده ترين سرزمين ها مثل رون. 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست