رفتن به مطلب
tolkien

داستان آراگورن و آرون

Recommended Posts

tolkien

:ymsmug: خيلي كاره تحسين برانگيزي كردين دست شما درد نكنه . :-o

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The Witch-King

مرسی مطلب زیبایی بود.

ویرایش شده در توسط Thorongil

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil
آرادور پدربزرگ شاه بود. پسر او آراتورن در صدد ازدواج با گیلراین زیبا، دختر دیرهایل که از اعقاب آرانارت بود، برآمد. دیرهایل با این پیوند زناشویی مخالف بود; زیرا گیلراین جوان بود و هنوز با سن و سال مرسوم ازدواج برای زنان دونه داین فاصله داشت.

.

.

.

.

.

legulas خیلی خوب بود واقعا یکی از بهترین پستها بود.

من هر وقت داستان آراگورن و آرون رو میخونم احساس عجیبی پیدا میکنم.

راستش دیشب ساعت 1 این پست رو با موبایل خوندم و واقعا اشکم در اومد با اینکه قبلا هم 3-4 بار خونده بودمش. :D

بنظرم اگه آدم اعتقادی به خدا و قیامت نداشته باشه با خوندن این داستان زیبا همونجا سکته میکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

فوق العاده بود فقط میشه همینو گفت!!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LORD LOSS

انصافا ایول آقای بارد عزیز لذت بردیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
َAragorn

بابا عزیز اشکمو در آوردی. :x خیلی حال کردم. متن زیبایی بود. :ymapplause:و :)

ویرایش شده در توسط َAragorn

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
هورین

درسته که اسپم هستش؛

ولی واقعا زیبا بود؛متشکرم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
shima k

واقعا داستان قشنگي بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
gity

گالادریل چطوري ميميره؟؟؟مگه الف ها فنا ناپذير نيستن؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

گالادریل چطوري ميميره؟؟؟مگه الف ها فنا ناپذير نيستن؟؟؟

کی گفته گالادریل می میره!؟ {اسمایل زبونتو گاز بگیر}

بانو گالادریل بعد از نابودی حلقه یگانه و از بین رفتن قدرت حلقه های الفی سرزمین میانه رو به مقصد والینور ترک کرد و تا همین الان در آنجا زندگی می کند!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
starry night

شاه گفت: "چنین می‌نماید. اما بگذار ما که از دیرباز سایه و حلقه را به هیچ انگاشته‌ایم، از آخرین آزمون سربلند بیرون آییم. اندوهگین می‌رویم، اما نومید نه.

چقدر این قسمتش رو دوست داشتم...واقعا دیالوگ عالی ایه!!!!!

این داستان یکی از بهترینهاست به نظر من.

البته با تشکر از شما!! :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
gity

کی گفته گالادریل می میره!؟ {اسمایل زبونتو گاز بگیر}

بانو گالادریل بعد از نابودی حلقه یگانه و از بین رفتن قدرت حلقه های الفی سرزمین میانه رو به مقصد والینور ترک کرد و تا همین الان در آنجا زندگی می کند!

ا

اخه اخر داستان گفته گالادريل درگذشته و كلبورون هم رفته بود!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

ا

اخه اخر داستان گفته گالادريل درگذشته و كلبورون هم رفته بود!!!

در گذشتن که به معنی مردن نیست اینجا، منظور گذشتن از سرزمین میانه و به سوی والینور رهسپار شدن بوده...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Thorin Oakenshield

پیتر جکسون واقعا زیبا این ضمیمه رو تو فیلم دوبرج گنجونده! با اینکه کوتاهه ولی دقیقا همین حسو داره! مـــــــرسی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

سلام به همگی

از بارد

باسلام

ممنون بارد بخاطر توضیحاتی که دادی از زندگی و عشق آراگون و آرون خیلی خیلی عالی ... معلومه که خیلی زحمت کشیدی برای این مطالب ..مرررررررررسی

عزیزان من ,این داستان آراگورن و آرون در بخش ضمایم بازگشت پادشاه چاپ شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahan

واقعاً داستان جابی بود.فقط همونیه که توی ضمیمه‌ی ارباب حلقه ها بود نه؟ چون یه نمه آشنا بود.

با تشکر فراوان از بارد عزیز.دستت درد نکنه .م.‏‎@};-:*‎

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
رضائی.استل

واقعاً داستان جابی بود.فقط همونیه که توی ضمیمه‌ی ارباب حلقه ها بود نه؟ چون یه نمه آشنا بود.

با تشکر فراوان از بارد عزیز.دستت درد نکنه .م.‏‎ @};-:*‎

بله حکایت آراگورن و آرون از ضمایم این جا نقل شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Einar Dunadan

داداش واقعا زیبا بود من حتی چن بار خوندمش واقعا مرسی

خیلی احساسی بود حتی ادمو به گریه وا میداشت

مرسی عزیز

ویرایش شده در توسط الوه
حذف نقل قول طولانی و اضافه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آراگورن12

خیلی قشنگ بود, اشکمو در آورد :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
sheyda

من خیلی این زوج رو دوست دارم پایان داستانشون اشکمو درآورد :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Oropher

سلام دوستان... :|

آثار استاد تالکین پر از داستانهای عاشقانه است ولی هر کدومش به یه طریق رو آدم تاثیر میذاره و زیبایی های خاص خودشو داره،علاوه بر این آراگورن و آرون هم داستانش و هم شخصیتهای مورد علاقه من هستن و حدس بنده در مورد احساس عمیق دوستان در مورد این داستان اینه که فیلمو(لوتر)رو دیدن به خاطر همین تاثیرش بیشتره...

اگه میشد داستانهای دیگه ای خصوصا داستانهای موجود در سیلماریلیون رو هم به تصویر کشید(مثل برن و لوتین) مطمئنا تاثیر اونا کمتر از داستان آراگورن و آرون نخواهد بود...!

با سپاس :) :) :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...