رفتن به مطلب

جستجو در انجمن

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ملکور'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای شورای ماهاناکسار

  • خبر
    • اخبار
  • دروازه های والمار
    • تازه واردین
    • حلقه سرنوشت
  • مباحث کتاب ها
    • شورای خردمندان
    • تالارهای دایرون
  • اقتباس‌ها
    • سینمای تالکین
    • موسیقی
    • بازی‌ها و سرگرمی‌ها
  • بخش طرفداران
    • نظرسنجی ها
    • مربوط به طرفداران
    • سرزمین میانه
  • دنیای فانتزی
    • ادبیات فانتزی
    • موجودات فانتزی

جستجو در ...

جستجو به صورت ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین به روز رسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

پیدا شد 18 نتیجه

  1. Nienor Niniel

    والار معصومند یا جایز الخطا؟

    سلام به دوستان گرامی آردایی توی فروم بارها و بارها اعضا نظرات خودشون رو در مورد والار گفتند ...نظرات مثبت یا منفی! و پیش اومده که بارها استدلال کردیم که والار اشتباه کردند ... اما یه سوال اساسی برای من پیش اومد: اصلا والار با جایگاه و قدرت برتری که دارن میتونن خطا کنن؟ یا این وظیفه یی سنگینی که ایلوواتار روی دوششون گذاشته اینطور ایجاب میکنه که این موجودات معصوم باشن؟ اگر هم معصوم هستن این جزء ذاتشونه و بی اختیاره؟ یا خودشون با مراقبت به این درجه رسیدن؟ نظر شما چیه؟ "والار معصومند یا ممکن(جایز) الخطا؟" پ.ن: منظورم از خطا هم پلیدیه و هم کوتاهی و کم فکری!
  2. LORD LOSS

    کالبد ملکور

    با سلام و درود خدمت آردایی های عزیز همان طور که خیلی از شما میدانید تاپیک هایی برای بحث و گفتگو درباره کالبد آردایی آینور که اولین مخلوقات ایلوواتار هستند وجود دارد.اما مسئله اصلی که در این تاپیک مطرح خواهد شد راجع به جملاتی است که استاد درباره کالبد ملکور ذکر کرده اند. بگذارید از اینجا شروع کنیم،در داستان برن و لوتین می خوانیم که سائرون در هنگام دریری با سگ غول پیکر ارومه یعنی هوآن که به خدمت لوتین در آمده بود وقتی نتوانست بر او غلبه کند،سعی کرد که از او بگریزد.او به شکل اصلی خود در امد و پس از تحویل کلید دژ به لوتین گریخت.یعنی او می توانسته به راحتی در هنگام نیاز کالبد اردایی خود را کنار بیندازد و به شکل اصلی اش که برای فرزندان ایلوواتار قابل درک نیست در بیاید.در جا های دیگر هم به خصوص در فصل ابتدایی سیلما درباره این جور موضوعات مطالبی وجود دارد که فعلا به آنها کاری نداریم.مسئله اصلی این است که جناب ملکور که نخستین و نیرومند ترین آفریده ارو است وقتی با فینگولفین می جنگد زخمی می شود و پایش آسیب می بیند.جوری که بعد از آن همیشه میلنگد.یعنی زخم یک شمشیر باعث می شود که بزرگترین والار این چنین رنجیده شود!با توجه به این که قدرت ملکور از همه موجودات پا گذاشته بر اردا بیشتر است به نظرم این موضوع خیلی منطقی نیست.در جای دیگری سنگینی تاج آهنی ملکور باعث رنج او میشود و... سوال من این است:اگر آینور(به طور مشخص تر ملکور)به کالبد نیازی ندارند پس چرا پس از آسیب دیدن بدنشان نمی توانند بدن دیگری برای خود برگزینند؟
  3. smaug

    اونگولیانت

    آنجا زیر دیوارهای عمود کوهستان و دریای سرد سیاه ، عمیق ترین و بزرگترین سایه جهان وجود داشت : آنجا در آواتار ، آنگولیانت مخفیانه و دور از چشم دیگران ، مکانی برای خود ساخته بود . الداها نمی دانستند او از کجا آمده است . اما برخی گفته اند که در عصرهای بسیار دور ، او از تاریکی پیرامون آردا بر آن فرود آمده است .سیلماریلیون ، تاریک شدن والینور آیا آنگولیانت یک مایار بود ؟ و اگر یک مایار نبود چه کسی او را خلق کرده بود ؟
  4. چرا ملکور برای سیلماریل از دست رفته اش توسط برن تلاشی برای باز پس گیری آن نکرد ؟ نظر من اینه که از جنگ داخلیش استفاده کنه و نولدور رو به جنگ با بقیه بندازه
  5. به لگ

    ملکور عاشق پیشه؟

    سلام یادمه جایی تو کتاب اشاره شده بود که ملکور عاشق کسی بود اما دقیق یادم نمیاد . ملکور واقعا عاشق شخصی بود و اگه آره چه کسی ؟!
  6. ققنوس آبی

    ملکور، قربانی جمع

    اول به سبک آرون، سوالم را به طور کامل مطرح نمیکنم. میخواهم اول بدانم: چرا ملکور بعه زندان افکنده شد؟ آیا ایلوواتار نباید در ازای اعطای معرفت بیشتر به ملکور، به او قدرت بیشتر هم میداد؟ و آزادی بیشتر برای اعمال اندیشه هایش؟ چرا در هنگامه ی نغمه او را شرمسار گردانید، در حالی که بهتر از هر کسی میدانست برای توانا هیچ چیز از شرمساری کینه بر انگیز تر نیست؟ آیا تنها به این دلیل که جهان نیاز به نیرویی مخالف داشت، تا تلاش های والار ارزشمند تر جلوه کند؟( وگرنه تلاش والار چیزی شبیه گل زدن به دروازه ی خالی بود!) آیا نباید ملکور را از لحاظی تجلیل هم کرد؟
  7. اله ماکیل

    دوران اول؛ افتخار؟ یا اضمحلال؟

    سلامی دوباره. داشتم به دوران اول فکر میکردم. به افتخارات توام با شادی و اندوهش. به پادشاهی های پر شکوه و عظمتش، به سلحشوری ها و دلاوری های بی مثالش و به الف ها و انسان هایی که اسمشون تا ابد با تاریخ آردا پیوند خورده. دوران دلپذیریه برای همه ما. با توجه به اینکه اخیرا نظرسنجی خوبی از طرف فنگورن عزیز (با همکاری سم) مطرح شد، بی مناسبت ندیدم که در مورد دوران اول (که مورد توجه اکثریت کسانی هست که تو نظرسنجی شرکت کرده بودن) صحبت کنیم. سوال اینه: به نظر شما، دوران اول با تمام رخدادهاش، برای شما بیشتر (با توجه به جنگ بی امانی که با ملکور در جریان بود) مصداق افتخار، مقاومت، پایمردی، ایستادگی هست؟ یا اینکه (با توجه به نفرین معروف) بیشتر مصداق دوران غرور کورکورانه، توهم سراب گونه پیروزی، اهتراز از حکمت و ناخردمند بودنه؟ مشخصه که تو این تاپیک گاهی ناگزیر از بحث های مصداقی در مورد شخصیت های بخصوص و کارنامه ی اونها خواهیم شد. اما تا جایی که ممکنه از مطرح شدن چنین مباحثی اهتراز کنیم و در مورد کلیت دوران اول و دلایل احساسی که در ما ایجاد میکنه صحبت کنیم. منتظر نظراتتون با ذکر دلایل و توضیحات کافی هستم.
  8. Edhelharen

    از دیدگاه شخصی منفی

    ما همواره به اردا از چشم شخصیت های مثبت نگاه کردیم.همیشه اسم ملکور اسمی ناخوشایند بوده و از اون به عنوان والایی منفور یاد میشه. در این تاپیک میخوایم اردا رو از پرسکتیو ملکور یا سایرون یا اسماگ یا هر شخصیت دیگری که از نظر ما منفی است نگاه کنیم. چه چیزهایی باعث شد که ملکور همچین کارهایی رو بکنه.بررسی دلایل شخصیت های منفی برای کارهایی که انجام دادند. ایا اشتباه همواره از اونا بوده؟
  9. Elrond

    قدرت تکلم بالروگ ها

    " بالروگ ها می تونستن حرف بزنن ؟ " چون در چند جایی که ما با بالروگ ها مواجهیم ( کشتن فئانور ، کشتن فین گون ، نبرد با گندالف و ... ) بالروگ ها حرفی به زبون نمیارن . به جز وقتی که تو لوتر داریم : " بالروگ پاسخی نداد . ... " و " بالروگ با فریادی دهشتناک فروافتاد ... " که با عبارت اول مشخص نمی شه که بالروگ می تونسته حرف بزنه و حرفی نزده یا نمی تونسته حرف بزنه و حرفی نزده ، در مورد عبارت دوم هم ببخشید ولی یه گاو هم می تونه داد بزنه :دی نکته ی آخر هم درباره ی حرف زدن مایاره که نباید هم به کالبد اونا ربطی داشته باشه ؛ مثلا هوآن تنها دو بار به سخن میاد ولی عقاب ها ( که قاصدان مانوه اند ) مثل بلبل حرف میزنن ...
  10. hamid stormcrow

    کوتاهی والار و نقش آن در مصائب نولدور

    به نظر من والار در مراقبت از سرزمین والینور پیش از حمله مورگوت و اونگولیان مرتکب غفلت و کوتاهی بزرگی شدند. چنانچه اون ها با دقت بیشتری از حریم والینور مراقبت و دفاع می کردند دو درخت والینور نابود نمی شد و حوادث پس از اون پیش نمیومد. در این تاپیک در مورد این موضوع بحث می کنیم که به نظر شما این کوتاهی (اگر به کوتاهی کردن والار باور دارید) در سرنوشت نولدور چه تاثیری داشته و شما تا چه میزان والار رو در مصائبی که بر سر نولدور اومد مقصر می دونید.
  11. تور

    نبرد روز بازپسين

    دو سوال نبرد روز بازپسين چيست كه در آن ملكور دوباره برميگردد؟ مگر در دوران چهارم آرامش و آسايش كامل در سرزمين ميانه نيامد؟ سائرون نابود شده و ارك ها پراكنده.الف ها نيز آنجا را ترك كرده اند. زمين براي بار دوم در جنگ خشم به هم ريخت و سرزمين ميانه جديد در دوران سوم به وجود آمد يا در نابودي آندور؟
  12. Melkor Morgoth

    هفت سوال من

    از شما و تمام افراد که به این سایت سر میزنن هفت سوال دارم. در مورد/] ارو و ملکور که حتما باید جواب این هفت سوال رو بگیرم... 1-ارو به عنوان خدای آردا قبل از این که ملکور را بیافریند..حتما باید از آینده ی اون خبر دار باشه چون اون خدای آردا هست و طبیعتا خدا از همه چی خبر داره. و وجودش..از پلیدی به دور هست...آفریننده ی پاکی آردا پس چرا ملکور را آفرید در صورتی که میدانست در آینده دشمن آردا خواهد بود...؟ حکمت این آفریدن چه بود؟ حال اگر فقط ملکور را آفریده و مثل دیگر آینور میکرد... میتوانستیم بگوییم که ارو فقط یه موجود ابتدایی خلق کرده.. ولی دیدیم که حتی به اون مقام و درجه داد و جزء یکی از والار بزرگ کرد... یا حتی بزرگ ترین والا...که شریف ترین در میان بزرگ ترین ها بود 2-حالا که ملکور آفریده شد...و کاملا به وجود آمد... پس چرا ایلوواتار این والا را به فرمان برداری از خود امر کرد؟ در صورتی که میدانست در آینده چه خواهد شد...(مبارزه جنگ نابودی) و در حالی که نه اطاعت بندگی میکرد..و نه فایده ای برای ایلوواتار داشت... و نه هیچ خوبی از اون به ارو و به کس دیگری رسیده بود... 3-حال که ملکور به وجود آمد...با این همه سوال... پس چرا در موسیقی والار شرکتش داد؟ حال که میدونست خراب کاری خواهد کرد...و فایده ای نخواهد داشت...و ارو اونو چرا اجازه ی این کار را داد؟ و حتی در بخش های ریزی از داستان امده که ارو از نا هماهنگی ملکور آگاه بود...و گفته که این هم جزء برنامه ی خودشه..ما به عنوان خواننده باید بدونیم اون برنامه چیه و ارو میخواد چکار کنه.... 4-فکر کنیم که حالا اون شورش کرده...و کاملا دشمن شناخته شده... پس چرا بعد از آفریدن ملکور...اونو خجالت زده کرد و اونو خائن معرفی کرد؟ در حالی که اون اصلا از خود چیزی نداشت..و ارو اونو آفرید و سرنوشت داد... چه حکمتی بود که ارو اونو آفرید و اونو به این شکل گذاشت؟در حالی که نه به خود سودی داشت...نه به کس دیگری...فقط ملکور.زیان زده شد..در حالی که ملکور هیچ کار نادرستی نکرد...فقط در موسیقی والار...کمی به طبع دیگر عمل کرد... 5-حال که اون خائن شد...بد بخت شد....بی چاره شد... پس چرا به ملکور فرست داد...تا برای خودش جبهه درست کند..و اون برای خود نظام بسازد... تا پیشرفت کند...و دباره به والار ها و به آینور های دیگر..دشمنی کند...؟ چرا همون موقعی که ملکور را ساخت...و خیانت کرد...نابودش نکرد؟ چرا به اون اجازه و توانایی این کار را داد؟در حالی که دنیای بدون پلیدی مگه چشه که ایلوواتار این کار رو نکرد؟ و ارو میدانست که مردمان ستاره ها(الف ها) رو فریب خواهد داد... پس چرا کاری کرد که ملکور و جمعی از مردمان آردا..بر او بپیوندند و آلوده به پلیدی شوند ؟ اصلا چرا برای ساخت آردا...ملکور رو به جریان انداخت؟ تا با اون شر درست شه؟ در صورتی که اگر این کار رو نمیکرد...دیگر مشکلی نبود...(چرا همون موقع ملکور را از اردا بیرون نکرد؟ یا حتی جلوش نیستاد؟) 6-فرض کنیم که همه ی این اتفاقا افتاد و همه ی این مخالفت ها به وجود آمد... پس چرا ملکور دوباره فرصت یافت...تا برای بار دوم از دیوار های شب و از بند ها بگذرد؟..و برای بار دوم برگردد...و چرا توانست ارک بسازد.؟ در حالی که اگر ارو واقعا اونو از همون اول فلج و ناتوان میکرد...نیازی نبود که برای دومین بار اون فرصت پیدا کنه...چرا با این که میدانست...این کار را نکرد؟ چرا اونو ضعیف نکرد؟و قدرتش را نگرفت؟ چرا با این که آگاهش بود...این کار را کرد؟ چه حکمتی در فرصت دادن به ملکور بود تا اون رشد کنه.؟ چرا وقتی الف های روشن بین..و تیز بین از جوار خوبان بودن. و هیچ پلیدی در آن نبود...چطور روح آگاهشان...دوباره پلید و به اعماق جهل فرو رفت؟ 7- چرا بعد از این که ملکور شناخته شد...به سائرون و دیگر پلیدی های پراکنده ی سرزمین میانه...فرصت داد...تا برای خود...جبهه بگیرن؟ چرا اونا رو همون لحظه نابود نکرد...و باعث شد اونا فرصت بیشتر پیدا کنن؟ چرا ملکور را آفرید تا سائرون فریبش را بخورد... و چرا بعد از آفریده شدن ملکور..سائرون و بقیه ی پلیدی ها را فرصت داد؟ فکر کنیم که همه ی این جریان ها فقط برای این بود که ارو مجوداتش رو امتحان کنه...ولی: بر این عکس پروفایلم دقت کن...میبینی اون یه شمشیر در دستشه. هیچ وقت با شمشیر نمیشه کسی رو فریفت..و اونو دعوت کرد.. پس اون اومده تا مبارزه کنه...ولی چرا ارو اونو آفرید.. و منزویش کرد؟مگه اون چکار کرده بود که این بلا سرش اومد. و ارو بختش رو اینجوری قرار داد؟چرا عین دیگر پاکی ها اونو راه نداد؟ خواهش میکنم به هر هفت تای این سوال ها پاسخ کامل و جامع رو بدین ممنون
  13. LObeLia

    اندوه فراوان سیلماریلیون

    به جسنجوی گذشته ام بر میخیزم. اینکه چه شد که هم اکنون در این موقعیت می زیم. و بر دوش من است حل معماهای زندگی ای که دارم. گنجینه ای گران از آن گذشته ی پر مخاطره برایم مانده. بی شک که راست نوشته اند. گنجینه , نامش: سیلماریلیون. لغت برایم مفهوم نیست. همین مرا بیشتر به کنکاش وا میدارد. با جدیت و علاقه, هر خطش را میخوانم و آنرا در ذهنم و سپس در وجودم حل میکنم. باید بدانم چه بر سر آنها آمده. و هر بار پیش تر میروم. اما متوجه چیزی در میان تمام اتفاق افتاده ها می شوم... از ,آغاز, میگوید. بسیاری چیزها هرگز نوشته نشده اند چون دستی نبوده و در پسش حتا دلیلی. از پاکی هایی اما, نوشته اند که در کنار پلیدی قدرتمند, تاب ادامه , آورده اند. چه بسیار زیبایی ها که خباثت آنها را بلعید و چقدرها که جبران ناپذیر شدند. اندوه فراوان, در سیلماریلیون , مرا متعجب کرده.به ذلت در آمدن خوبی ها و شکوه مندی هایی که نمیشود برشان گرداند. بارها , امید در " این نه آن دیگران است" بستم و اما هم چنان , می خواندم که هر آنچه با شکوه بود و نشان از اصالت و زیبایی و خلوص داشت همه قربانی شدند و تباه شدند و اثری از آنها هرگز نماند. در این تاپیک قصد دارم تا در مورد "چرایی اینهمه اندوه" بحث کنیم.
  14. الندیل پادشاه انسان ها

    سرگذشت سائورون

    با سلام خدمت همه دوستان ,هدفم از ایجاد این مبحث جدید اینه که هر چی اطلاعات درباره سائورون وجود داره در این مبحث به کمک دوستان گرد هم بیاریم.به نظرمن سائورون یکی از عجیبترین ومرموزترین شخصیت های دنیای تالکین هستش,هم ازمتن رمان ارباب حلقه ها وهم از سه گانه سینمایی ارباب حلقه ها میشه فهمید که سائورون شخصیت عجیبی داره و همینطور فرمانروای انزوا طلبیه ,چرا هم توفیلم وهم تو رمان اصلا لحظه ای وجود نداره که سائورون با خادمانش دیدار بکنه ومستقیما با اونها ارتباط داشته باشه.به نظر میرسه که سائورون شخصیت ملموسی نیست بلکه تمام قدرت اون در القای اراده شیطانی واهریمنی که در ذات خودش داره. از تمام استادان ودوستان عزیز می خوام که یه مقاله ی جامع وکامل در مورد سائورون جمع اوری کنند تا بتوانیم از نظرات شان بهره مند بشیم. با تشکر الندیل پادشاه انسان ها.
  15. Melkor Morgoth

    آتش زوال ناپذیر

    دوستان...در مورد بودن یا نبودن آتش های زوال ناپذیر حرفی را دارم... دوستان اگر دقت کنین...بعد از این که ارو والار را آفرید و دشمنش را نیز...بر این بپردازیم که ایا وجود این گونه آتش ها آیا تاثیری دارند؟...اگر دارند...پس در آن بخش...فقدان خدای آردا به چشم میخورد...که عمور خودش را به زیر دست ضعیف تر از خودش سپرده ... درسته که به قول دوستمان تولکاس وجود یک آدمی که یک چشم بینا داره و یک چشمش کوره در شهر کوران ... میتون با اون وضعیت پادشاهی کنه...بله و من قبول دارم ... ولی بحث خدایی که میاد این به جای خودش ... خدا هیچ وقت سوء استفاده نمی کند...این رفتار از یک خدا... بعیده ... سیلماریلیون باعث شده ما بر خدا صفت های جمع بدیم...در صورتی که فلسفه گفته خدا یکیست...نمیپردازم بر بحث هایی که قبلا اشاره شده...ولی این که وجود والار چه تاثیری دارد...اصلا چرا باید والار باشند؟...در سیلماریلیون هست که ارو با آهنگ افکارش آینور ها را بیدار کرده و به هر کدام نتی را آموخته و شروع به نواختن میکنند...دقت میکنید؟ "گفته با آهنگ افکارش" ... چه نیازی بود که حتما گروه نوازندگان"والار "باشند... مگر آنها چه چیزی دارند...معیار های ارو برای ساختن دنیایی مثل آردا چیست ... که والار را برای ساختن بیدار کرد؟ چرا ارو مستقیما آردا را نساخت و حتما باید والار میزدن و ارو میساخت و میبافت... چرا "باش" را همان اول نگفت؟ ارو میتوانست مستقیما با همان آهنگ افکارش آردا را بسازد... چه دلیلی داشت که حتما دو جانبه عمل کند؟...از قدیم گفتن یک دست صدا ندارد...بله دست است..ولی خدایی این چیز ها را اندک و کوچک میداند...زیرا باش یعنی باشد...یعنی همین که "گفته"..یه دست صدا دارد... پس دارد" در صفت خدایی هیچ نقص و هیچ کم و "ناکافی بودن" وجود ندارد پس ارو همان اول هم میتوانست که آردا را بدون حضور والار بسازد...چرا باید این والار وجود داشتن...تا هم جهانی که "ائا" هست را خراب کرده و هم در میان خدمت کارانش بی نظمی ایجاد کنند... بعضی ها میگویند که "در وجود ملکور پلیدی است...و در پلیدی خیری است که من و تو نمیدانیم..." چندی پیش من سوالی را پرسیدم که به وجود بیهودگی ملکور اشاره میکرد...و این که ارو میتوانست آن را نیافریند...تا به دیگر والار ها آسیبی نزند... اکنون میپرسم...دیگر والار ها چه نیازی بود که وجود داشته باشند؟ ... یعنی این بیهودگی به والار ها ی دیگر هم سرایت کرده...و نصبت میدهم ... یعنی ملکور تنها نیست...بلکه دیگر والار نیز امکان بیهودگی دارند...در کل داستان تنها سه نوع نژاد وجودشان ثابت شده تر بود...یکی الف یکی انسان یکی دورف ولی آینور ها والار های آن ... هیچ نیازی نبود که باشند...آنها از آردا را ساختند...و در آن قدم زدند...در صورتی که ایلووتار خودش نیز میتوانست آردا را بسازد...چرا آردا را در دو مرتبه ساخت...اکنون که آنها وجود دارند...اگر به درخواست ارو از بین بروند...آیا آردا را فرقی خواهد کرد؟...نیازی نبود که شیطان ملکور باشد...و والار سازنده ی آردا...پس خدایی ارو چه شد؟...ارو تنها کاری که میکند این است که به ساز والار دنیا بسازد...و به آن نگاه کند...آیا این فقدان خدا نیست؟...یک لحظه نژاد آینور را کلا از صفحه ی داستان بردار ... آیا آردا نابود میشود؟ یا میماند...؟ اگر آردا نابود شود...پس فقدان خدا در آنجا بود...و ارویی که خداست...خدایی نمیکرد...و این جفا در حق بندگان خودش است ولی اگر آردا باقی ماند...پس چه نیازی به موسیقی والار بود... این که والار موسیقی را بیاموزند و بنوازند بهتر است یا این که ارو خودش با آهنگ افکارش...به جای این که والار را بسازد..اینبار .آردا را میساخت... چرا باید و باید والار وجود داشته باشد؟ مگر ارو به آنها نیازی داشت؟ بودنشان با نبودشان چه تفاوتی داشت...؟ اگر ارو به جای این که وقت بگذارد تا آینور را بیدار کند...با همان آهنگ افکارش بهتر نبود که دنیای آردا را بیدار کند؟ اصلا والار برای چه آمدند؟
  16. آرین

    بازگشت سائورون

    من یک سوال از اساتید دارم:آیا با بازگشت ملکور در آخرالزمان ، سائورون هم با کمک ملکور امکان برگشتش هست؟
  17. آیا می توان ملکور رو برگردوند به آردا؟ اگه می شه چه کسانی می تونن این کارو بکنن؟با چه دانشی؟ اگه جواب منفیه چرا این کار رو در ادامه ی ارباب حلقه ها نکنیم؟
  18. آناتار

    سائورون و ملكور

    ملكور در اكثر جنگ ها يش با نولدور و بليرياند در آنگباد موند و فقط يك بار با فينگولفين نولدور جنگيد كه اون هم پيروزي بدتر از شكست بود و اجبار در ميان بود.ولي سائورون علا وه بر اين كه در تمام جنگ هاي ملكور در خط آتش بود در جنگ هاي سرزمين ميانه نيز همواره در ميدان ميجنگيد و در دوران النديل قبل از شكست ,النديل و گيل گالاد كه هر دو مانند اجدادشان قترتمند بودند را نابود كرد.,مي شه گفت سا ئورون از ملكور شجاع تر بود.
×
×
  • جدید...